علائم غیر حتمی ظهور قائم(عج)
نویسنده : زهرا نوروستا
به کمک : سمیه عبدالله زاده ، مطهره خیری، رقیه ستاری ، فاطمه احد زاده
1.«قیام سیّد خراسانی»
سید حسنی یکی دیگر از نشانه های ظهور است که منابع و احادیث متفاوت آن را به عنوان پیش زمینه ی ظهور دانسته اند.ایشان نیز همچون یمانی موعود در راه گسترش دین وریشه کنی ظالمان مزدور قدم برمی دارند ؛ در این راه نیش وکنایه هایی خورده اند وزخم زبان هارا تحمل کرده اند. زحمات وکمک هایی که در جهاد مهدوی انجام می دهند کسی به اندازه آنها برای حضرت موعود(عج) انجام نمی دهد؛ این خود نشانه ای از روح نورانی وبلند بالایی است که خداوند رزاق به آن دو ارزانی داشته است وشکر این نعمت را با در رکاب مهدی بودن به جا می آورند.
الف.«ویژگی های خراسانی»
همانگونه که از نام سید خراسانی آشکار است این شخص یک مرد ایرانی واز تبار خراسان است؛ حال یا خود خراسانی بوده ویا در آنجا زندگی می کند ویا پدر وپدر بزرگش این گونه بوده اند.البته درتعابیر مختلف خراسان با نام های:بلادجبال ،طالقان، قم ،مشرق ،قزوین و…نام برده شده اند اما در نتیجه این افتخار نسیب ایرانیان همراه با ولایت امامشان شده است که با کمک خداوند منان سربلند نیز بیرون می آیند.
روایت شده است که ،سید خراسانی کسی که در سمت راست بدنش علامتی دارد؛ آخرین رهبر ایرانیان است؛چهره ای نورانی دارد وسیدی حسنی یا حسینی است.
سید خراسانی،آنقدر جایگاه والایی دارد که درجایگاه بزرگ ،کمک به ائمه قرار می گیرد ودرمورد این شخص بالا مقام پیامبر گرامی اسلام (ص) وائمه ی معصوم (ع) ستایش هایی را به عمل آورده اند.
همانطور که در مبحث یمانی اشاره شد،خروج سه تن در یک سال ویک ماه ویک روز وبه صورت پی درپی خواهد بود وآنها سفیانی ،یمانی و همچنین خراسانی خواهد بود.
دشمن اصلی خراسانی ، همان دشمن اما زمان(عج) ،یعنی سفیانی است واین خود یکدلی وهمراهی آنان را بر ما نمایان می سازد.ایشان خوشنودی پروردگارشان را در خوشنودی امامشان یافته اند ،که برای آن بسی جان نثار می کنند.
اصبغ بن نتابه از امیرالمونین(ع) نقل می کنند که فرمود:
«سلونی قبل ان تفقدونی» تا این که فرمود: پرچم هایی از مشرق عالم می آید نه از پنبه است نه از کتان نه از حریر وبه عَلَم شباهت ندارد وبالای آن، خاتمِ سیّد اکبر نقش بسته شده است.آنها را به حرکت درآورده جلو می برد.مردی از آل محمد(ص)در مشرق ظاهر می شود که بوی خوش آن به مغرب عالم می رسد که مانند مشک اذفر بو می دهد که رکب یک ماه را جلوتر از آن می رود تا به کوفه می رسند. آنها خون پدران خود را طلب می کنند.در این حال لشگر یمانی و خراسانی مانند دو اسب مسابقه ،ژولیده و خاک آلود و پر حرکت به طرفشان می آیند. هرکدام به پشت پای دیگری نگاه کرده ومی گویند : دیگر بعد از امروز ، نشستن ما سودی نخواهد داشت . ما توبه کاریم وآنها ابدالی هستند که خدا در قرآن آنها را توصیف فرموده است:«ان الله یحب التوابین ویحب المتطهرین » که نظیر آنها در میان آل محمد (ص) پیدا می شود.»
آمده شده است که،قبل از ظهور قائم آل محمد(ص)،در میان ایرانیان ،مردی با نام سید خراسانی ظهور خواهد کرد. لکن ایشان رهبری سیاسی مردم ایران را برعهده دارد و شخص بزرگوار دیگری با نام شعیب بن صالح مسائل نظامی این کشور را اداره میکند. به برکت نظارت این دوشخص ،ایران یک بازیگر مهم در مسائل زمینه سازی ظهور است.[1]
سید حسنی یا حسینی ،جوان زیبا رویی است که از طرف خراسان ویا شهرهایی دیگر که در روایات بدان اشاره شده است جهاد خود را آغاز وبرای محبوب خود از جان مایه می گذارد.ایشان که دلواپس امام خود است به جهانیان هشدار میدهد«به فریاد قائم آل محمد(ص) برسید».خراسانی از منطقه ی خود تا کوفه را از وجود ظالمان وستمگران پاک می کند ودر موقع ورود به کوفه به او خبر میدهند که امام موعود (عج) ظهور کرده اند واز مدینه به کوفه تشریف آورده اند.ایشان اصحاب خود را جمع کرده وبه نزد امام(ع) مشرف می شوند. وقتی به نزد ایشان می رسند به نیت این که حقیقت امامت ایشان را به همراهان ومردم اثبات کند،از ایشان مطالبه ی دلایل امامت ومواریث انبیاء را می نماید. حضرت قائم (ع) نیز جواب سوالات ایشان را داده ووقتی سید خراسانی یقین پیدا می کند می گوید:«اَللهُ اَکبَر»!دستتان را بدهید تا با شما بیعت کنم وبه پیروی از ایشان سپاهیانشان نیز با آن بزرگوار بیعت می کنند.
درمنابع مختلف آمده است که خروج سیّد خراسانی وشعیب بن صلح در بهبوهه ی نبرد ایرانان است ومردم با طولانی شدن جنگ سیّد خراسانی را به عنوان رهبری امور سیاسی واجتماعی خود برمی گزینند و ایشان نیز شعیب بن صالح را برای سرپرستی مسائل نظامی انتخاب می کنند.
ثوبان ازرسول خدا(ص)نقل می کند که فرمود:«پرچم های سیاه از طرف مشرق به حرکت در می آیند.صاحبان این پرچم ها کسانی هستند که قلوبشان به مانند تکه های آهن محکم است .هرکس خبرش را شنید به آنها ملحق شود گرچه با دو زانو بر روی برف باشد.»[2]
رسول اکرم (ص) در این باره می فرمایند:
«در کنار گنج شما (کوفه) سه لشگر می جنگد،که هر سه از اولاد خلفا هستند.آنگاه پرچم های سیاه می آیند و آنها را طوری نابود می کنند که برای هیچ قومی اتفاق نیفتاده است .آنگاه خلیفه خدا مهدی می آید.»[3]
سید هاشمی ویا سیّد خراسانی یکی از کسانی است ،که سید واولاد پیغمبر(ص) است وگفته شده است که قبل از قیام قائم (عج) خروج می کند.
از امیر المو منین (ع) روایت شده است که فرمودند:
« برضد سفیانی جوانی از طرف مشرق زمین خروج می کند ،که مردم را به اهل بیت پیامبر(ص) دعوت خواهد نمود ،آنان صاحبان پرچم های سیاه اند، کسانی که بر روی زمین مورد استضعاف واقع شده اند.خداوند آنان را عزیز کرده ونصرت خواهد نمود، با کسی نمی جنگند مگر این که آنها را تا رو مار خواهند کرد….[4]»
حضرت علی(ع)در این مبحث می فرمایند:
«بزودی عجم ها برای بازگشت شما به دین با شما خواهند جنگید ،چنانکه برای پذیرش نخستین اسلام با آنان جنگیدید . خداوند دست های شما را از آنان پر می کند وآنها شیران ژیانی می شوند که هرگز از برابر شما نمی گریزند و گردن های شما را می زنند و ثروت های شما را تحت سیطره خود در می آورند.»[5]
از امام صادق(ع)فرمودند:
«وقتی پرچم های سیاه از طرف مشرق نمایان شد. پس عجم را گرامی دارید ،که دولت ما با ایشان است.»[6]
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) در مورد سید حسینی می فرمایند:
« گویی دوسیّد حسنی وحسینی را با چشم خود می بینم که هردو آن پرچم هدایت را به اهتزاز در می آورند وسیّد حسینی آنرا به امام (ع)تسلیم می کند وخود با اوبیعت می کند.»
لکن از این روایت می توان این برداشت را کرد که دو نفر وجود دارند .یکی سیّد حسنی ودیگری سیّد حسینی است.سیّد حسنی و حسینی از شرق که ایران باشد خروج می کند ودست به جهاد الهی برای زمینه سازی موعود می کنند.سید حسنی به شهادت می رسد و امّا سید حسینی به نزد مهدی موعود(عج) تشریف می برند وپرچم اسلام ومسلمین را به امام (ع) تقدیم می کنند.
عبدالله بن مسعود نقل می کند که در نزد پیامبر(ص) حضور داشتیم ،جوانی به نزد ایشان آمد .در آن هنگام چهره ی پیامبر (ص) دگرگون شد.عبدالله بن مسعود به ایشان عض کرد که چرا درصورت مبارکتان آثار غم واندوه می بینم ؟
پیامبر(ص) درآن هنگام فرمودند:«ما اهل بیتی هستیم که خداوند متعال آخرت را بردنیای ما ترجیح داده است .زود است که بعد از من اهل بیتم مبتلا به مصیبت و آوارگی ومهاجرت شوند تا آن که قومی از طرف مشرق خروج کنند در حالی که با آنان پرچم های سیاه است .حق را می طلبند ولی به آنان داده نمی شود .دست به جنگ وقتال می زنند . در آن جنگ به پیروزی می رسند و هر چه می خواستند به آنان داده می شود ،ولی آن را قبول نمی کنند تا به دست مردی از اهل بیتم می رسانند.اونیز زمین را پراز عدل خواهد کرد آنگونه که پر از ظلم شده باشد.هرکس از شما که آنان را درک نمود باید به آنان ملحق شود گرچه بر روی برف باشد.»[7]
از آنجایی که در این حدیث آمده است؛پیامبر (ص)خود می دانستند که بعد از ایشان ائمه (ع) به زحمت می افتند و ظلم های زیادی به حقّ آنان خواهند کرد .از زبان این حدیث می توان دریافت که بیشترین ظلم را در میان ائمه ی طهارت(ع) آخرین آنها می بینند که ایشان خاتم تمام ویژگی های پیامبران(ص) وامامان (ع) هستند. همراهی هم که در این روایت به آن تصریح شده است نیز باتوجه به ویژگی های آن همان سیّد خراسانی است که از تبار ایرانی خروج خواهد کرد وبرتمام حق طلبان واجب است اورا یاری کنند تا در رکاب امام زمان(عج) قرار بگیرند.
2.«وجود دجّال»
دجّال یکی از نشانه هایی است که در آخر الزمان اتفاق خواهد افتاد . دجّال از ریشه ی “دجل” به معنای دروغگوی حیله گر است .در زبان عربی به معنای آب طلا است وبه همین علت افراد بسیار دروغگو که حق را واژگون وبه سان باطل جلوه می دهند وبالعکس ،با لغب دجّال معرفی می شوند.[8]
این نشانه در روایات واحادیث تصدیق شده است وآن را به صورت های متفاوتی دانسته اند.بعضی ها آن را مختص به وقایع آخرالزمان نمی دانند واعتقاد دارند که دجّال درتمامی زمان ها وجود داشته است امّا به صورت متفاوت .بعضی دیگر هم آن را به وجود انسانی متفاوت از انسان های دیگر معرفی کرده وبرای آن ویژگی هایی را برشمرده اند.بعضی دیگر آن را یگ دستگاه سیاسی برای پراکنده کردن دروغ درمیان مردم و ریشه کن کردن یک فتنه بزرگ در جهان می دانند.
پیامبر(ص) در مورد دجّال می فرمایند:
لا تَقُومَ السَّاعَة حَتّی یَخرُجُالمَهدِی من وَلَدِی،وَلایخرج المَهدِی حَتَّی یخرج سُّتون کذّاباً کلهم یقول: أنا نَبِی؛
«قیامت برپا نمی شود مگر وقتی که مهدی از فرزندانم قیام کند ومهدی قیام نمی کند مگر، وقتی که شصت دروغگو خروج کنند وهرکدام بگوید:من پیامبرم.»
پس میتوان دریافت که دجال میتواند ،بیش از دونفر باشد وهر دروغگویی که در جامعه تاثیر زیادی داشته باشد و باعث فتنه شود،یک دجال است.[9]
الف.«ویژگی های دجّال»
در کتابی آمده است که عبدالله بن عمراز پیامبراسلام (ص) روایت می کند ومی گوید:
«حق تعالی هیچ پیغمبری را نفرستاده إلّا آنکه انزار نمود،قومش را از دجّال ولیکن اورا در این امّت ظاهر گردانید و او(دجّال) بیرون خواهد آمد .برخری سوار که عرض مین هردوگوش آن خر ، بک میل باشد وبهشت ودوزخی وکوهی از نان ونهری پر از آب ، همراه او سیر خواهد نمود واکثر تابعان او یهود و زنان و اعراب باشد ودر جمیع آفاق خواهد گشت به غیر از مکّه و مدینه که قدمش به حرمین نخواهد رسید ."أنا رَبَّکُمُ الأعلَی"خواهد گفت ؛هرگاه امر او برکسی مشتبه شود باید بداند که خدا أعور نیست وبرخر سوار نمی شود .»[10]
از این سخن دریافت می شود که برای هر حجّتی بر روی زمین یک نوع دجّال قرار دارد .از این رو برای امام زمان (عج) نیز یک یا چند دجّال قرار دارد .ایت دجّال ملعون دارای ثروت بسیاری بوده و زنان و اعراب از آن متابعت می کنند . آن گونه که ظاهر است تمام عالم آن را درک می کنند و دروغ ها وظلم های او را می بینند ومی شنوند ؛امّا انگار هیچ ضرری به مکّه ومدینه نخواهد زد که این خود جای شکر باقی می گذارد.این شخص ملعن خود را خدای عالمیان می داند ودوست دارد که جهانیان او را عبادت کنند واز دستورا تش متابعت نمایند.
در یک حدیثی از امیر المومنین علی (ع) آمده است که،ایشان پس از خواندن خطبه فرمودند:
«سلونی ایها الناس قبل أن تفقدونی»
از امیر المومنین (ع) پرسیدند: یا امیر المومنین(ع)کی دجّال بیرون آید؟
علی(ع) جواب دادند:«این از اسرار مخفیه است وشاید رخصت اضهار آن نباشد و امّا آن را نشانه ها وعلامت هاست که همه به هم متّصل است ،فوت کردن وسهل دانستن نماز و برطرف شدن امانت و رواج یافتن وحلال دانستن دروغ و افتراو رشوه خوردن ….»
سپس أصبغ بن نتابه برخاست وگفت :یا امیرالمومنین! دجّال کیست ؟
فرمود:« دجّال کسی است که تصدیق کننده آن شقی وتکذیب کننده ی آن سعید .از اصفهان بیرون آید ، چشم راست ندارد و چشم چپش در پیشانی است ،مانند ستاره سرخ ،لفظ کافر در زیرآن نقش، برخری سرخ رنگ سوار ، طی ارض به سرعت نماید ، به هر چشمه که قدمش برسد آن چشمه بر زمین فروبرد و اکثر تابعان او از اولاد زنا باشند و اصهاب طیلسان و یهودیان ؛و آن ملعون با آن که طعام خورد ودر بازار ها رها گردد وبه آواز بلندی که همه جا رسد “أنا رَبَّکُمُ الأعلَی” گوید .بقیة الله درحوالی شام درعقبه ای که آن را “فیق"خوانند در ساعت سیّم در روز جمعه او را به قتل آورد…»[11]
در روایتی آمده است:او دارای قدرت وتأثیر عجیبی است ، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط پیشانی اوست ومانند ستاره ی صبح می درخشد .چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است .داخل دریا می شود و آفتاب با او می گردد . کوهی از طعام ونهری از آب همیشه با اوست ؛ آسمان به دستور وی باران می دهد وزمین گیاه می رویاند.اختیار گنج های زمین با اوست.مرده را زنده می کند؛با صدایی بلند که تمام جهانیان صدای او را می شنوند می گوید:من خدای بزرگ هستم به سوی من بشتابید. وی از همه جا می گذرد وفقط در مکّه ومدینه قدم نمی گذارد .بیشتر پیروان او یهود وزنان عرب های بیابانی است.[12]
این گونه می توان گفت که ،شاید دجال در اعمال خود از سحر و جادو استفاده می کند ویا این که دارای چنان قدرتی است که می تواند تمام این اتفاقات را رقم بزند و دقدقه ای برای فردای خود نداشته باشد.
بردجّال مسیح نیز می گویند همانگونه که به حضرت عیسی چنین لقبی را نسبت می دهند . اما دلیل این نام گذاری چیزهای دیگری است من جمله:
الف) از آن جهت که ابروانش بر روی چشم راستش قرار گرفته و چیزی را نمی بیند او را مسیح می گویند.
ب) او زمین را می پیماید لکن به این دلیل اورا مسیح خوانده اند.
ج) از آنجا که با حضرت مسیح به مقابله می پردازد براو مسیح می گویند.
د) یکی از دو قسم صورتش چشم ندارد وصاف است لذا او را ممسوح نامیده اند.لفظ دجّال نیز بر وزن فعّال صیغه مبالغه است ازمادّه دجل به معنای پوشش ومخلوط کردن است.دروغگورادجّال می نامند؛زیرا حق را با باطل مخلوط می سازد .و مسیح دجّال را نیز دجّال می نامد از آن جهت که حق را می پوشاند و با دروغ پردازی هایش آن را به مردم مشتبه می سازد .
ه) خودش نیز لغب مسیح را به خودنسبت می دهد ومی گوید:"أنا مسیح".[13]
ب.«درگیری با دجّال»
در مصادر اهل سنت ،بخاری نقل می کند که از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود :
«دجال خروج خواهد کرد تا اینکه در ناحیه ای از زمین فرود می آید و سه بار اعلان آماده باش میدهد، آنگاه به سوی او هر کافر ومنافقی حرکت می کند.»[14]
در مورد این که دجّال به چه اندازه حکومت می کند وبرسرقدرت قرار می گیرد؛به صورت دقیق، خبری در دست نیست ،امّا اجمالاًبه عددی اشاره شده است .برای مثال،امام علی (ع) می فرمایند:
«…و یقیم الدجّال أربعینَ یَومٍ أوَّل یَومً کَسَنَةٍ والثانِی فَأَقَل…»
“دجّال چهل روز حکومت دارد.روز اوّل حکو مت او همانندیک سال است.روز دوّم او ، کمی کمتر از یک سال است ، همینطور که می گذرد کمتر می شود تا اینکه روز های آخر او همانند روز های شما می شود.»[15]
از بعضی روایات میتوان دریافت که دجّال به دست حضرت عیسی به هلاکت میرسد.یعنی بعد از قیام امام زمان (عج)است که زمین از وجود آن ملعون خالی میشود.
پیامبر(ص)درحال قرائت خطبه ای بودند وصفات دجّال را می گفتند ،که در آن حال اُمِّ اَبِی المکر عرضه داشت در این وقت ،عرب کجایند؟
حضرت فرمودند:«در آن زمان عرب ها کم هستند در آن روز بزرگ عرب در بیت المقدس می باشد ورهبر وامام آنها مرد صالح می باشد .درحالیکه امام اعراب می خواهد نماز صبح را بخواند ،ناگهان به طرف عقب برمی گردد.برای اینکه حضرت عیسی به جلو بیایند ونماز را امامت کند، پس حضرت عیسی (ع) دو دست خود را بین دو کتف امام (ع) می گذارد وبه او می گوید:شما جلو بایستید ونماز را امامت کنید چرا که امامت برای شما قرار داده شده است.پس آن امام ،امامت نماز را به جای می آورد.پس هنگامی که نماز تمام شدحضرت عیسی(ع) می گویند:دربها را باز کنید؛پس دربها را باز میکنند در حالی که دجّال را مشاهده می کنند که به همراهی او هفتاد هزار یهودی مسلّح به سلاح نشانه دار هستند، پس هنگامی که نگاه دجّال به حضرت عیسی(ع) می افتد ،دجال آب می شود، همچنانکه نمک در آب حل می شود وشروع به فرار می کند. پس حضرت عیسی (ع) می گوید :من برای تو ضربه ای قرار دادم که هیچ کس بر ضربت من سبقت نگرفته است .پس حضرت او را تعقیب می کند و را در نزدیکی “باب لدّالشَّرقی” دستگیر می کند وبه قتل می رساند؛ در اینجا همه یهود فرار میکنند و هیچ پناهگاه وجایگاهی باقی نمی ماند که یک یهودی در آن پنهان باشد مگر آنکه خداوند آن پناهگاه را به سخن ونطق می آورد حتی اگر پشت سنگی ویا پشت درختی ویا پشت دیواری پنهان باشند.[16]
در مورد این مبحث آخر نیز در روایات تصریح شده است که قیامت برپا نمی شود مگر این که یهودیت از بین برود و تمام یهودیان کشته شوند واگر یگی از آنان پشت سنگی ویا پشت درختی پنهان شود آن به صدا در خواهد آمد و خواهد گفت که: بیا این یهودی را بکش.
از حضرت علی(ع) روایت شده است که می فرمایند:
«حضرت مهدی (عج) با یارانش از مکّه به بیت المقدس آمده ودر آنجا بین آن حضرت با دجّال وارتش آن جنگ می شود.دجّال وارتشش مفتضحانه شکست می خورند.به طوری که از اوّل تا آخر آنها به هلاکت می رسند و دنیا آباد می شود وحضرت مهدی (ع)عدالت وقسط را در جهان برپا می دارد .»[17]
ج.«احتمالات درمورد دجال»
در مطالبی احتمال داده اند که دجال همان سفیانی باشد که در مورد آن گذشت؛اما در کتب عامّه آن را با عنوان دجال یاد کرده اند وکتب خاصه آن را با عنوان سفیانی نام برده اند. اما باید گفت که تفاوت های بسیاری بین آنان وجود دارد،من جمله که،دجال خود را خدا معرفی می کند وکافری است که کفر او واضح است. اما سفیانی چنین نمی کند ودر بعضی موارد سعی دارد خود را شخصی با شعور وعارف جلوه دهد.فقط در روایتی داشتن صلیب برگردنش را تصدیق کرده است که اگر درست باشد او یک مسیحی است ،ولی باز هم روایت از معصوم (ع) نمی باشد،پس ارزشی ندارد.[18]
بسیار نیز احتمال می رود که منظور از دجال همانا قدرت های آخرالزمان باشند که برای منافع خود وبرای همقدم کردن مردم با خود دروغ های زیادی را تحویل می دهند وبیگاری هایی را از آنان می کشند. بسیاری این نظر را تقویت کرده وتمام ویژگی ها را برای این نوع دجال که استکبار جهانی باشد می دانند،همانگونه که استکبار نیز نه معنای واقعی همان دجّال است. برای نمونه دجال را دارای کوهی از نان ونهری از آب دانسته اند که کنایه از امکانات و رفاهیات آنان است که به خاطر ظلم ها در اختیار گرفته اند.
از ویژگی های دجال آمده بود که همه جای زمین سفر می کند…در این مورد کسانی آن را به وسایل ارتباطاتی ،مخابراتی ویا تبلیغاتی که اطلاعات را به تمام مردم دنیا می رساند و اطلاعات زیادی را نیز در یافت می کند وهمچنین ماهواره ها که تمام ما از مضرات آن و نتایج آن با خبریم ؛نسبت داده اند.
در این مورد همراهی ویژگی دیگری از دجال نیز وجود دارد که ،آمد او حق وباطل را در هم می آمیزد ،که در شبکه ها ی ماهواره ای واطلاعاتی جهانی این بخش بسیار مهم به کثرت دیده می شود.مثلا با بیان مطالبی همچون: طرفداری از حقوق بشر ،صلح ،امنیت و… به بیان خبرهایی می پردازد که در ضمن آن دروغ های زیرکانه ای را تحویل مردم جهان می دهد.
سیّد محمد صدر می گوید:
« دجال رمزی است از اوج تمدن و تکنیک غرب که با اسلام ومبانی آن ستیز دارد.تمدنی که در صدد به سلطه کشیدن هر انسانی است…ما به طور وضوح مشاهده می کنیم که چگونه تمدن وتکنیک غرب ،مادّی گرا در این عصر بر تمام جوامع حتی مسلمانان تسلط پیدا کرده است…»[19]
3.«طلوع خورشید از مغرب خود»
طلوع خورشید از مغرب در روایات و احادیث اشاره شده است ،که اتفاق خواهد افتاد. امّا نکته ی قابل تأمل این است که در احادیث وروایات نوعی دوگانگی زبانی و معنایی وجود دارد که باید به آنها توجه داشت ؛چراکه استخراج بسیاری از روایات در دست این منظور است و تنها یک اشتباه می تواند تفسیر یک سخن از ائمه(ع) ویا پیامبر(ص) را با تأویل نادرست برساند که خود گمراهی را به دنبال دارد.
لسان روایات در باب علائم ظهور نیز مانند نکته ی بالا است وبه دو نوع ،زبان اخباری ساده و زبان نمادین وسمبلیک تقسیم می شود . من جمله روایاتی که درمورد آنها این دوزبان صدق می کند همین موضوع مورد بحث یعنی،"طلوع خورشید از مغرب خود” است.
اول)زبان اخباری ساده:
فضل بن شاذان از حضرت باقر (ع) نقل می کنند که ،ابی حمزه ثمالی از ایشان پرسیدند:آیا خروج سفیانی قطعی است؟
امام (ع) در جواب فرمودند:
«بلی و ندای (آسمانی)نیز حتمی است ،چنانکه طلوع خورشید از مغرب خود واختلاف بنی عباس در دولت و نفس ذکیه و خروج قائمی از آل محمد(ص) نیز حتمی است…»
اگر زبان اخباری وساده را درمورد این مبحث در نظر بگیریم میتوان دریافت که بنا به قول معصوم(ع) ، چنین اتفاقی ، به وقوع خواهد پیوست و ،واقعاً خورشید از مغرب بیرون می آید و این هم یکی از وقایع خارق العادّه زمان پیش از ظهور خواهد بود ،که با آن تمام انسان های روی کره زمین باری دیگر متحیّر و بهت زده خواهند شد وپی به حقّانیت این دین الهی و معصومان(ع) می برند.البته این اتفاق نیز از روایتی دیگر هم قابل برداشت است که آورده شده است:
خورشید از ظهر تا اواسط عصر از حرکت باز ایستد… هنگامی که درخشش خود را توأم با حرکت از سوی مغرب از سر گیرد وابر ها وغبار های آسمان زدوده گردد ، چنین بر چشم عالمیان نمایان خواهد شد که گویا خورشید از مغرب ، طلوعی دیگر را آغاز کرده است .[20]
دوم) زبان نمادین وسمبلیک:
در پنین زبانی باید توجهی بیشتری نمود، چرا که منظور آن چیز ظاهری نخواهد بود و ما باید پی به باطن آن ببریم و مفهوم آن را درک کنیم. باروش دیگری هم می توان پی بره که آیا چنین زبانی به کار رفته است یا خیر ! آن هم این است که روایات دیگر را با آن تطبیق دهیم واگر وجه تمایزی در آنها پیدا شود ،میتوان گفت که این زبان نمادین وسمبلیک است که ، درجایی آن را با این زبان ودر جای دیگر آن را با زبانی دیگر بیان کرده است.
مثلا درمورد حدیث بالا ، در جایی دیگر آورده اند که:
«وَ هُوَ شَمسُ الطَالِعَةِ مِن مَغرِبِهَا»
« مهدی همان خورشید مغرب است»
اگر این زبان نمادین را درنظر داشته باشیم خواهیم دید که براداشت های دیگری از احادیث خواهیم کرد. از این حدیث می توان دریافت که، حضرت مهدی(عج) به خورشیدی تشبیه شده است که از مغرب می آید . از آنجایی که غرب خود یک لانه ی فتنه است ودر تاریکی ظلم در حال غرق می باشد؛ حضرت قائم(عج) مانند یک نور عظیم ،که در این حدیث به خورشید تشبیه شده است ، قیام می کند وپرده ظلمانی این فتنه ها را برمیچیند و نور فهم وشعور و حقّانیت خود را برسر این کشور های ظلم زده می گستراند .در نتیجه آن انقلاب سبزی که ما منتظرش بودیم اتفاق خواهد افتاد.[21]
افرادی خروج خورشید از مغرب را تکذیب کرده اند و همان کنایه ای بودن این احادیث را تصدیق کرده اند. آنان می گویند که تمام معجزات هستی ، به دور از نظام طبیعت نمی باشد واگر معجزه ای هم بخواهد به وقوع برسد در نظام طبیعت است ونه به دور از آن . اگر هم در روایات این اتفاق از حتمیات شمرده شده است حتماً در باب محدوده ی نظام حاکم خواهد بود.[22]
4.«غلبه کفر و فسق وفجور»
در آخر الزمان فسق وفجور گسترش میابد وهمین فساد است که بعضی از نشانه های حتمی را به وجود می آورد و زمینه ی فکری وعقلی را برای نفرت از گمراهی به وجود می آورد.
الف.«عفاف زن»
یکی از نتایج این فساد ها، که در جامعه نمود پیدا می کند این است که زنان عفاف وپاکدامنی خود را از دست می دهند و به تبع آنها مردان برای رفع هوا های نفسانی خود دست به سوء استفاده از این شرایط می زنند. افرادی هم هستند که در این فضا ها به دنیا می آیند و از همان اوّل ماجرا بدون هیچ آگاهی ای این چنین زندگی می کنند و کسی برای آنها دلیل وبرهانی قاطع نمی آورد که این چنین بودن نادرست و زندگی با این راهکار تباه خواهد بود.
در حکایتی آمده است که ، مرحوم دستغیب تعریف می کردند که ، چند سال قبل خانم محترم وعلویه ای که مداومت به نماز جماعت مسجد جامع داشت، به بنده گفت:
مدّت ها است که به جدّه ام صدیقه ی طاهره فاطمه زهرا (س) برای نجاتم متوسل شده ام تا اینکه شب گذشته در عالم رویا آن حضرت را دیدم و عرض کردم:بی بی ما زنان چه کنیم که اهل نجات باشیم؟
فرمود: شما زنان به شش چیز مواظبت کنید تا اهل نجات شوید؛ ومن غفلت کردم از پرسش آن شش چیز واز خواب بیدار شدم، حال شما بگویید آن شش چیز کدام است؟
بنده بنظرم رسید که درقرآن مجید ،آخر سوره الممتحنه وظایف زنان وشروط پذیرفته شدن بیعت آنها با رسول خدا را بیان فرموده است.سپس به آیه دوازده از سوره مزبور مراجعه نموده وشماره کردم، دیدم شش چیزاست به آن علویه، تذکیر دادم که قطعاً مراد حضرت صدیقهء کبری، همین شش چیز است.
برای اینکه زنان مسلمان وظایف خود را بدانند آیه مزبور با مختصر ترجمه ای تقل می گردد:
«یا اَیُّهَاالنَّبِیُّ إِذا جاءَکَ المُومِناتُ یُبَایِعنَکَ عَلی أَن لا یُشرِکنَ بِاللَّهِ شَیعاً وَلا یَسرِقنَ وَلا یَزنِینَ
وَلا یَقتُلنَ أَولادَهُنَّ وَلا یَأتِینَ بِبُهتانٍ یَفتَرِینَهُ بَینَ أَیدِیهِنَّ وَأَرجُلِهِنَّ وَلا یَعصِینَکَ فِی مَعروفٍ فَبایِعهُنَّ وَاستَغفِرلَهُنَّ اللَّهَ إنَّ اللَّهَ غَفُورٌرَحِیمٌ»[23]
«ای پیغمبر! چون زنان مومنه پیش توآیند وبخواهند که با توبیعت کنند،باید عهد ببندند که شش چیز را ترک کنند، برای خدا هیچ چیز را شریک قرارندهند.هرگزفحشا وزنا نکنند ودیگران را به گناه نیندازند.فرزندان خود را نکشند وهرگز سقط جنین نکنند.به هیچ عنوان دروغ نگویند وبه کسی تهمت نزنند و هرگز با پیغمبر خدا مخالفت نکنند وهمه دستورات او را که در دین اسلام آمده اطاعت نمایند.پس با این زنان طبق شرایطی که گفته شد بیعت کن وبرایشان از خدا آمرزش خواه که خداوند آمرزنده ومهربان است.[24]»
ب.«زنان در آخرالزمان»
بدون شک وجود فتنه های متفاوتی که در پیش از ظهور قرار دارد، تأثیرات متفاوتی بر روی افکار مردم می گذارد وشاید به سوی فساد وتباهی پیش بروند. در این تباهی هم ظاهر انسان ها آسیب می بیند وهم باطن آنها که ،ظاهر نایانگر باطن است.
بسیاری از زنان در آخر الزمان الگویه خویش یعنی حضرت فاطمه (س) را از یاد می برند وفقط اسماً او را می شناسند واحترامی به ایشان نمی گذارند. امتیازاتی که به یک زن در دیدگاه اسلام داده شده است به ارزش نمود داده می شوند و خود آن زنان ارزش خود را با کارهایی که انجام می دهند پایین می آورند.
یکی از فساد هایی که در آخرالزمان گریبان گیر خانم ها می شود شبیه شدن آنها به مردان است که قوای شهوت مردان را تحریک وخود را ،به سان یک کالای بی ارزش می فروشند.زنان لباس مردان را می پوشند و زینت های خود را نمایان می کنند؛ آنان با این کار خود ررا کم ارزش کرده واز رحمت خداوند دور می شوند ،بااین وجود در آغوش شیطان قرار می گیرند واین تنها خود آنان اند که میتوانند برای فراراز این لجن زار فکری بکنند.
پیامبر(ص) در روایاتی این چنین کسانی را لعن فرموده اند:
«لعن الله المشتبهات من النساء بالرجال والمشتبهین من الرجال بالنساء»
«خداوند لعنت کند زنانی که خود را به صورت مرد در می آورند ومردانی که خود را به صورت زن در می آورند.[25]»
از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمودند:
«لعن الله الرجل یلبس لبسة المرأة و المرأة یلبس لبسة الرجل»
«خداوند لعنت کند مردی را که همچون زنان وزنی را که همچون مردان لباس بپوشد.»
ائمه ی اطهار (ع) مردم را حال چه زن وچه مرد از پوشیدن لباسی که اورا انگشت نما گرداند منع کرده اند. برای رسوایی انسان این کافی است که لباسی بر تن داشته باشد که اورا انگشت نما بسازدومردم اورا به این طور لباس ها بشناسند ویا برمرکبی انگشت نما سوار شوند که مردم به صورت غیر عادّی توجهشان به آن جلب شود.
از امام صادق(ع) سوال شد که ،منظور از لباس شهرت شهرت چیست؟ فرمودند: «مرکب دو رنگ وابلق.»
در این حدیث منظور این است که از چیزی که در نزد مردم غیر عادّی باشد ومردم آن را غیر معمول بدانند باید دوری شد چرا که باعث مسخره شدن ویا انگشت نما شدن می شود .امّا این گونه که معلوم است ؛ افراد در آخر الزمان غیر معمول بودن را دوست دارند و تلاش خود را برای اینگونه بودن می کنند که شاید توجّه افراد جامعه این گونه به آنها معطوف شود.
شاید نکته ی دیگری که این حدیث در دل خود دارد این است که، مردم از لحاظ روحی دارای کمبود می شوند ، تاجایی که حتی کانون گرم خانواده آن را ترمیم نمی کند. پس مردم جامعه دست به خود نمایی وافراط وتفریط می زنند ،که تا شاید این احساس نیاز را این گونه ارضا کنند، وتنها جواب را این می بینند.
اولین چیزی که در این نوع جامعه برای دامن زدن به حوادث توصیه می شود ، تحریک بیشتر آن است، پس افراد شیطان صفت دست به کار می شوند، تا شعار هایی پوچ وبی مایه را، که تنها مأموریت آنها گمراهی مردم ساده دل است پراکنده کنند .یکی از این شعار ها “زن سالاری"است.
این شعار همان راه بازگشت به زمان جاهلیّت است، که اعراب آن زمان نیزجز زن وشمشیر چیز دیگری را نمی شناخت . او هر راهی را برای خوش گزرانی وسوء استفاده از زنان پیدا و از آن هم دریغ نمی کرد . حال این باعث تأسف است ، که زنان با بی توجهی به این مسائل، خود را بازیچه ی دست مردان هوس ران می کنند واگر به آنها تذکری هم داده شود نسبت به آن فکر نمی کنند وجبهه می گیرند.
آنان به مسائل اسلامی،وبرنامه ی زندگی خود که قرآن باشد،کمتر توجهی نمی کنند .چرا که در این برنامه چگونگی ساختار خانواده را مشخص کرده وبه تبع آن جامعه را سرو سامان می دهند.درقرآن آورده شده است که:
«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعضَهُم عَلَی بَعضٍ وَبِمَا أنفَقُوامِن أموَالِهِم فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلغَیبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهجُرُوهُنَّ فِی المَضَاجِعِ وَاًضرِبُوهُنَّ فَإن أطَعنِکُم فَلا تَبغُواعَلَیهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیَّاً کَبِیراً»
«مردان ،سرپرست ونگهبان زنانند،به خاطر برتری هایی که خداوند،برای بعضی دیگر قرار داده است،وبه خاطر هزینه هایی که ازاموالشان می کنند.وزنان شایسته ،زنانی هستند که متواضع اند،ودرغیاب اسرار حقوق اورا در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده ،حفظ می کنند.وزنانی راکه از سرکشی ومخالفتشان بیم دارید،پندو اندرز دهید ودر بستر ازآنان دوری نمایید وآنها راتنبیه کنید.اگر از شما پیروی کردند ،راهی برای تعدی برآنها نجویید.خداوند بلند مرتبه وبزرگ است.»[26]
آن گونه که از این آیه می توان برداشت کرد نظام خانواده اسلامی باید این گونه باشد که مردان سرپرست خانواده اند وتمام هزینه های آن را باید متکفل شوند وزنان با وجود همسرشان هیچ وظیفه ای در قبال این که در آمد داشته باشند ،ندارند . با این حال که مراعات شوهر یکی از وظایف اوست ودر مخارج زندگی باید اسراف نفرمایند.پس زنالن همچون گوهری اند که خداوند آنان را در حفاظ خانواده محفوظ نگه داشته است واین مردان اند که باید آنان را نگهبانی کنند.
پس چه زیبا خداوند زن را اکرام کرده است وبرای شادابی او ،برنامه ای بس مفصل آورده است که تا کانون خانواده در تمام مراحل زندگی گرم باشد و عبادات نیز کامل کننده و بوی خوش آن است.
حال ما مردانی را داریم که در بست، تسلیم زنانی هستند که به خواسته ها وعلایق همسران خود توجهی ندارند . این گونه افراد ،اشخاص کم مایه وسستی اند که نمی توانند جلوی هرزگی های همسر خود را بگیرند ، چون خِرسان خواب آلود نمی بینند که، مردان دیگر ،چگونه بر زنشان هرزگی می کنند وحتی آنان احساس تأسف که ندارند ،متأسفانه احساس بزرگی وخوشهالی نیز می کنند.
پیامبراکرم(ص) فرموده اند:
«مردانی که به طور مطلق از زنانشان پیروی کنند هلاک می شوند.»
امیر المومنین(ع) نیز در این باره فرمودند:
«آن مردی که در بست،تسلیم زن شودخداوند اورا با صورت به آتش جهنّم می اندازد.»[27]
ج.«حظور زنان در جایگاه مردان»
یکی از مشکلاتی که در جوامع بشری در آخر الزمان پیش می آید این است که جایگاه زنان ومردان تغییر پیدا می کند ، یعنی کار های مردانه به دست زنان وکار های زنانه به دست مردان می افتد.
زنان درجایگاه مردان به سرپرستی خانواده ،مشغول می شوندو مردان خانه نشین ومسائل خانه داری را رفع ورجوع می کنند. کارهایی که در نزد مردان حظور داشت به نزد زنان می آید و این چیزها در جامعه یک مسئله ی عادّی خواهد بود.
رسول خدا(ص)درباره زن های آخر الزمان به سلمان فارسی فرمود:
«سوگند به آن خدایی که جان من به دست اوست در آن زمان زن با همسر خود در تجارت ،شریک خواهد بود .»
حضرت محمد (ص) درکنار کعبه ، ضمن بیان اشراط الساعة و نکوهش احوال مردم آخر الزمان فرمود :
« سوگند به خدایی که جان من در دست قدرت اوست ، ای سلمان در آخر الزمان زن ها همانند مرد ها به تجارت مشغول خواهند شد، و زن با شوهر خود ، در تجارت همراه وشریک خواهد بود .»[28]
از حضرت مهدی(عج) نقل شده است که فرمودند:
«نشانه آشکار شدن من، زیاد شدن هرج ومرج وفتنه ها وآشوب هاست.»[29]
علامّه مجلسی، درباره نشانه های ظهور،روایتی از امام صادق(ع) آورده است که در آن بیش از یکصد نوع گناه وانحراف اخلاقی ،اجتماعی،اعتقادی وفرهنگی که در دوران غیبت ،دامن گیر جوامع اسلامی می شود، پیش گویی شئه است .ازجمله:رشوه خواری ،قمار بازی،شراب خواری،زیاد شدن زنا،لواط، قطع سله رحم،سنگ دل شدن مردان ،اهتمام مردم تنها به شهوت وشکم،از میان رفتن شرم،نپرداختن ذکات وخمس،کم فروشی،بی اعتنایی به اوقات نماز،آراستن مساجدبه زیور آلات،گزاردن حج به انگیزه های مادّی وبرای غیرخدا،رعایت نکردن احترام بزگترها،پیروی از ثروتمندان ،صرف کردن سرمایه های عظیم در فساد وابتذال وبی دینی،چاپلوسی وتملق گویی و…
زیاد شدن فساد ها وبی رحمی ها درجوامع بشری ، که در روایت بالا اشاره شده است ،نشانه ای است برنزدیکی ظهور امام(عج). البته این نوع زشتیها در تمام تاریخ وجود داشته است امّا در آخرالزمان به اوج خود خواهد رسید و جهان را سرریز خواهد کرد.انسان ها در باتلاق بی فکری ها وفساد های خود دست وپا خواهند زد وبه انحطاط ونابودی کشیده می شوند.
همان گونه که در روایتی آورده اندکه :
یملأالله به الأرض قسطاً وعدلاً بعد ما ملئت ظلماً وجوراً؛
«خداوند، به وسیله ظهورمهدی(ع)زمین را پر از عدل ودادمی سازد،پس از آن که از ظلم وستم پرشده باشد.»[30]
شهید مرتضی مطهری،روایتی از شیخ صدوق می آورد مبنی براین که: منظور از فرا گیر شدن ستم، آن است که هر یک از شقی وسعید،گروه حق وباطل ،به نهایت کار خود می رسند.ستمکاران وبدکاران،به نهایت درجه بدی ونابکاری میرسند.ستمکاران وبد کاران ،به نهایت درجه بدی ونابکاری می رسند و لهیب آتش آنان همه را فرا می گیرد .در این هنگام، که صالحان درمظلومیت واستضعاف به سرمی برند وهمه راههای چاره برآنان بسته شود،مهدی (ع)ظهور می کند ودنیا را پراز عدل وداد می کند.[31]
امام صادق(ع) می فرمایند:
«و رأیتَ الرَّجُلَ إِذامرّبهِ یَومٌ وَلَم یُکسِب فیه إلذَّنبِ العظِیمَ مِن فُجُورٍ…»
«مردی را می بینی هنگامی که یک روز براو گذشته وگناه بزرگی انجام نداده است. از قبیل فحشاءکم فروشی،کلاه برداری ویا نوشیدن مست کننده ای بسیار غمگین واندوهگین می شود.[32]»
امیر المومنان علی(ع) می فرمایند:
«یظهر فی آخر الزمان واقترات السَّاعَة وَهِوَشَرَّ اللَزمِنَةِ نِسوَةٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیاتٌ مُتَبَرٌّ جَاتٌمِن الدِّین دَاخِلاتٌ فِی الفِتَنِ مَائِلاتٌ إِلی الشَّهَواتِ…»
«در آخر الزمان ونزدیک شدن رستاخیز که بد ترین زمان است؛زنانی آشکار می شوند که برهنه ولخت هستند؛زینت های خود را آشکار می سازد،به فتنه ها داخل می شوند وبه سوی خواسته های نفسانی و شهوت ها می گرایند. به لذت هامی شتابند،حرام های الهی را حلال می شمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود.»
از ویژگی های یاد شده هرچند درهمه ی دوره های زندگی انسانها بوده است؛ به نظر می رسد درپایان دوران به اوج ونهایت خود می رسد از این رو مورد تأکید روایات قرار گرفته است.[33]
امام باقر(ع) در مورد این گونه اتفاقات نیز می فرمایند:
«آنگاه که مردان به زنان تشبه کنند وزنان به مردان ؛و مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان، وزنان بر زین ها سوار شوند و شهادت های دروغ پذیرفته شود وشهادت های عدول مردود گردد ومردم خونریزی و ارتکاب زنا و ربا خواری را سبک شمارند واز اشرار به خاطر زبانشان پرهیز کنندو…»
5.«فراگیر شدن ستم»
امیرالمومنان علی(ع) در این موادر آورده اند که:
«هنگامی که مردم راه ورسم و فرهنگ و معنویت نماز را نابود ساختند وبه پوسته آن قناعت کردند و ویژگی امانت و امنت داری را ضایع ساختند و دروغ پردازی را روا شمر دند و ربا خوارگی و رب را مباح دانستند و رشوه دادند و گرفتند و دین به دنیا فروختند و سفیهان و کم خردان را به اداره ی امور جامعه گماشتند و قطع رحم کردند و هوا های دل را پیروی کردند و ریختن خون ها را آسان ساختند. هنگامی که بردباری ، ناتوانی شمرده شد و بیدادگری ،باعث افتخار گردید و زمام داران ،فاجر وبد کار و وزیران، ستمکار شدند ومأموران ومجریان عدالت ، خیانت پیشه ساختند و گویندگان و قاریان قرآن ، به فسق و گناه روی آوردند و شهادت های دروغین در جامعه پدیدار شد و کارهای زشت ناپسند و تهمت تراشی ها و گناهکاری و تجاوزگری علنی گردید ، آنگاه که قرآن به صورت زیبایی چاپ وجلد و تزیین گردید و مسجد ها آراسته شد و مناره ها سر به آسمان سایید و اشرار مورد تجلیل قرار گرفتند و صف های جماعت فشرده ودلها ازهم دور شد و عهد ها و پیمان ها گسسته و آن وعده ی بزرگ نزدیک گردد و زنان به خاطر حرص به دنیا ، درکسب وکار همسران خود شرکت کردند و به بازار ها و مغازه ها وکارخانه ها سرازیر گشتند.
صدای آواز فاسقان همه جا پخش وبه گوش ها رسید و هرچه گفتند و خواندند از آنان پذیرفته شد . رهبری جامعه ها به دست اراذل واگذاشته شد وبا فاجر به خاطر ترس از شرا رتش ، مدارا گردید و دروغ ساز و دروغ پرداز ، تصدیق و تایید شد و خیانت کار ، امین شمرده شد .
هنگامی که کنیزان آوازه خوان و رقّاصه ها وآلات لهو و موسیقی به کار گرفته شد ونسل های آخرین به نسل های پیشین نفرین کردند و زنان برزین ها سوار شدند و تلاش کردند خود را شبیه مردان سازند و مردان نیز خود را در ظاهر واخلاق به سان زنان و دیگری برخلاف حق و عدالت و بدون آگاهی ، به خاطر رفاقت با کسی ، به نفع او به دروغ گواهی کرد .
آنگاه که تفررقه در دین و آموزش علوم دینی ، نه برای خدمت به دین بلکه برای دنیا وقدرت و ریاست ببه کارر گررفته شد و کار دنیا را بر کار آخرت برگزیدند و با ریا و تظاهر و عوام فریبی و گرگ های خون خوار ، لبس گوسفند آرام پوشاندند ، ظاهر های مردم ، آراسته ، امّا دلها ، عفونت بارتر از مردار متعفن و تلخ تر از گیاه تلخ وبد طعم گردید .[34]
امیرالمومنان علی(ع) میفرمایند:
«برمردم روزی فرا می رسد که از قرآن جز رسم آن باقی نماندو ازاسلام جزنام آن ؛بدان نامیده می شوند،در حالی که دورترین مردم از آن هستند!مسجد های آنان آباد ،اما از هدایتگری خراب است!
پیامبر اسلام(ص)در باره دینداری این دوران فرمود:
«زمانی برمردم خواهد آمد…که درهم های آنان دینشان خواهد بود وهمّت ایشان شکمشان وقبله آنها زنشان .برای طلاو نقره ، رکوع وسجود به جای می آورند.آنان همواره در سرگردانی ومستی خواهند بود؛ نه بر مذهب مسلمانی اند و نه برمسلک نصرانی.»
امام (ع) در جایی دیگر می فرمایند:
«ای مردم، به زودی زمانی برشما می رسد که اسلام چونان ظرف واژگون شده ،آنچه در آن است ، ریخته می شود.»
این اتفاق با تحریفاتی که در تعالیم اسلامی اتفاق خواهد افتاد، عملی می شود و مردم این گونه از اصل دین وقرآن ،جدا شده و رو به اصول واهی وپوچ می آورند.برخی نیز به خاطر ویژگی های روحی و اخلاقی و همچنین به خاطر عنایات ائمه هدی(ع) از نجات یافتگان خواهند بود.
البته مردمی که در این دوره ایمان خود را حفظ می کنند ،و برای دین خود از جان ومال می گذرند دارای اجر و قربی اند که قابل تصور نیست . چرا که در روایتی حضرت محمد(ص) به امام علی(ع) می فرمایند:
«یا علی اعجب الناس ایمانا واعظمهم یقیناقوم یکونون فی آخر الزمان لم یلحقوا النبی و حجب عنهم الحجة فآمنوا بسواد علی بیاض …»
«ای علی ! بدان شگفت آور ترین در ایمان وبزرگترین آنان در یقین، مردمی هستند که درآخر الزمان با آنکه پیامبر خود را ندیده و از امام خود در پرده اند به نوشته که خطی سیاه بر سفحه ای سپید است ، ایمان می آورند.»
امیر المومنین(ع) نیز فرمودند:
«زمین آکنده از ستم و بیداد می شود،به گونه ای که کسی خدا نمی گوید،به گونه ای که کسی خدا نمی گوید مگر در پنهانی؛ سپس خداوند گروهی از شایستگان را می آورد که زمین را پر از قسط وعدل می کنند آنگونه که پر از ظلم وجور شده بود.[35]»
به نقل از جابر بن عبد الله انصاری از پیامبر (ص) روایت شده است ،که ایشان فرمودند:
«مهدی این امت از ما خاندان رسالت است؛ وقتی که دنیا پر از هرج ومرج شد و فتنه ها در میان مردم نمایان گشت و امنیت از راه ها گرفته شد و برخی از این مردم به بعض دیگر هجوم آوردند وبزرگان و کهن سالان احترام نگذاشتند، در چنین ایامی ، خداوند مهدی ما را که نهمین فرزند حسین (ع) است ، برمی ان گیزاند. »
امام صادق (ع) در جایی دیگر می فرمایند:
«آن امر واقع نخواهد شد تا اینکه برخی از شما در روی بعضی دیگر آب دهان اندازند وتا اینکه بخشی از شما دیگری را لعن کنند وتا اینکه گروهی از شما گروه دیگر را دروغگو بنامند!.»
در مورد فراگیری ستم در دوره ی آخر الزمان نکاتی گفته شد ، اما باید دانست این نکات منحصر به این چند حدیث نشده و روایات متعدد دیگری نیز آورده شده است.چراکه این نوع مسائل از مسائلی بوده که معنویات را مورد بحث قرار می دهد و این معنویات است که اساسس زندگی جوامع بشری را زیر سلطه گرفته است.
پیامبراسلام(ص) می فرمایند:
«درآن زمان مردان امت من خود را با طلا زینت می نمایند ولباس حریر و دیباج می پوشند ، و از پوست پلنگ لباس تهیه می کنند.»
6.«احساس یأس و بی پناهی »
از آنجایی که ناامیدی خود یک نوع کفر محسوب می شود و این کفر یک نوع گناه به حساب می آید ، این اتفاق هم حتماً در دوره ی پیش از ظهور به وفور خواهد بود. یأس وناامیدی همچنین احساس بی پناهی می تواند انسان را به هر گناهی بکشاند ، وحتی می تواند انسان را وادار کند که دست به خود کشی و دین فروشی بزند.
نا امیدی می تواند علتی در بی دینی و بی تفاوت بودن داشته باشد.ناامیدی از آنجایی ریشه می گیرد که ما از خدا دور بشویم ودیگر دستان خدا را بالای سرمان احساس نکنیم و فاصله ای بس طولانی بینمان شکل بگیرد. از آنجایی که اگر در سختی ها خدا را نبینیم و وجودش را احساس نکنیم ،این حس به ما رجوع می کند که تمام درها به رویمان بسته شده است وکسی هم در باز کردن آنان به ما یاری نمی رسانند.
داوود بن کثیر رقی به امام صادق (ع) عرضه داشتند:فدایت گردم!این امر(فرج )برما دراز کشید، تا بدآنجا که سینه های ما تنگ شد واز اندوه جانمان بر لب رسید.
آن حضرت فرمود:«آن امر آن گاه صورت گیرد که از آن در کمال نا امیدی وشدید ترین اندوه ها باشند.»[36]
ابوحمزه ثمالی از امام باقر(ع) نقل می کنند که فرمودند:
«وخروج او آنگاه که خروج کند، هنگام یأس ونا امیدی است.»
از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمودند:
«این امر به شما نمی رسد،جز پس از نا امیدی ونه به خدا(به شما به شما نمی رسد تا خوب از بد)جدا شوید ونه به خدا تا برسی شوید ونه به خدا تا شقاوت به شقی رسد وسعادت به سعید.»
صنعانی یکی از بزرگان اهل سنت نقل می کند که:
«رسول گرامی اسلام(ص) بلایی را یاد کرد که براین امت سرازیر خواهد شد تا آنکه در آن مرد پناهگاهی نمی یابد تا از ستمی که براو می شود، بدان پناه برد .پس خداوند مردی از اهل بیت من را بر می انگیزد…»
7.« طبیعت در آستانه ظهور»
از آنجایی که جهان انسانی برای ظهور قائم(عج) آماده می شود وتشنگی مردم را برای یک فرمانروای عادل ومهربان بیش از پیش افزون می کند ، طبیعت نیز خود را برای آبادانی جدید آماده کرده واین کار را با از بین رفتن انجام می دهد.
در آخرالزمان اتفاقاتی خواهد افتاد که بسیاری از انسان ها چه بی گناه وچه گناهکار با آنان به هلاکت می رسند. این اتفاقات پدیده های طبیعی ،هستند که با اراده ی خداوندی به وجود می آیند وبرای آن پیشینه نیاز نمی باشد. من جمله از این این پدیده ها میتوان به، زلزله های شدید، مرگ ومیر های فراوان، باران های زیاد و آفت های طبیعی نام برد. شاید این مطلب در نزر بعضی دور از ذهن باشد ؛چراکه با پیشرفت علم می توان جلوی آن را گرفت . اما باید توجه داشت که دخالت های انسان در طبیعت، آنقدر در وضع آن تغییر ایجاد کرده است که ایجاد چنین مسائلی ،آنقدر هاهم دور از ذهن نمی باشد .
از ابو سعید خدری از پیامبر(ص) روایت کرده است که ایشان فرمودند:
«أُبَشِرُکَم بِالمَهدِیِّ یُبعَث فِی أُمَّتِی عَلَی اختِلافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زَلَازِلَ فَیَملَأُ الأَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً کَمَا مُلِئَت ظُلماً وَجَورا»
«بشارت می دهم شما را به مهدی، برانگیخته می شود بر اختلاف میان مردم و زلزله ها؛ پس زمین را پرکند از عدل و قسط آنگونه که پر شده است از ستم وبیداد.»
این روایت این گونه نیز به ما روشن می کند که این ظلم وستم وایجاد گناه در جوامع است که حتی زمین هم نمی تواند آن را متحمّل شود و از فرت زیادی آن به همهمه افتاده واین گونه نارضایتی خود را ابراز می کند.
ابی حمزه ثمالی از امام باقر(ع) روایت کردند که ایشان فرمودند:
«یا أَبا حَمزَةَ لَا یَقُومَ القَائِمُ علیه السلام إلَّا عَلَی خَوفٍ شَدِیدٍ وَ زَلازِلَ وَفِتنَةٍ وَ بَلَاءٍ یُصِیبُ النَّاسَ…»
«ای أبا حمزه ،قائم قیام نمی کند مگر در دوره ترس و وحشت و زمین لرزه ها وگرفتاری و بلائی که گریبانگیر مردم می گردد و…»
صفوان بن یحیی گوید: امام رضا (ع) فرمود:
«وَاللَّهِ لا یَکُونَ مَا تَمُدُّنَ إلیهِ أَعیُنَکُم حَتَّی تَمَحَّصوا وَ تُمَیَّزُوا وَ حَتَّی لایَبقی مِنکُم إلَّا الأَندَرٌ فَالأَندَرُ»
«آنچه شما چشمان خود را به سویش می دارید واقع تخواهد شد تا اینکه پاکسازی وجداسازی شوید وتا اینکه نماند از شما مگر هرچه کمتر وکمتر.[37]
این معلوم است که اگر یک دیوار به صورت اشتباه ساخته شود باید از ریشه وبن خراب شده ودوباره ساخته شود تا این درستی در تمام ارکان آن به صورت جزء جزء ، دیده شود وبنا با یک دیوار محکم وقابل اعتماد ساخته شود.قضیه ی ظهور هم که یک مسئله ی مهم است باید دارای ارکانی درست وقابل اعتماد باشند ، حال چه از نظر روحی وچه از نظر معنوی و یا چه از نظر انسانی و چه از نظر طبیعت. باید تمام این جزئیات در جای خود قرار بگیرد .
تا ما یک برگه سفید نداشته باشیم نمی توانیم ، اثری زیبا را نقاشی کنیم ، همچون ظهور قائم(عج) که باید دل ها آماده پذیرش او باشد وگرنه این حظور مانند دیگر حظور ها خواهد بود ودیگر اثری را که جوامع دیروز و امروز در انتظار آن لحظه شماری می کردند ، به وقوع نخواهد پیوست.
در بضی ازروایات این برداشت ایجاد می شود که در آستانه ی ظهور به جز درگیری هایی که از نظام طبیعت نام بردیم بیماری هایی گریبان گیر مردم می شود و جان افراد زیادی را خواهد گرفت . این بیماری هم مانند تمام مسائل پیش از ظهور برای امتحان کردن مردم و قربال کردن آنها می باشد، که تا بهترین آنها جدا شده و در قیام قائم(عج) کمک حال او و دیگران باشند.
طاعون یکی از این بیماری هایی است که در احادیث آن را به عنوان یک بیماری ای که د رپیش از ظهور دیده می شود. این نوع عذاب هم در امروزه می تواند اتفاق بیفتد چراکه باوجود علم وپیشرفت های بزرگ در عرصه پزشکی ، باز هم با همه گیر شدن یک نوع بیماری میتواند یک جامعه ی سالم را به عذا ب نشاند.
[1] عصر ظهور،کورانی علی،ج1،ص229 .
[2] علائم ظهور،رضوانی علی اصغر،ج1،ص62 .
[3]،مترجم:مهدی پور علی اکبر،سلیمان کامل،ج2،ص1028 . روز گار رهائی
[4] علائم ظهور،رضوانی علی اصغر،ج1،ص63 .
[5] روزگار رهایی ،مترجم:مهدی پور علی اکبر،سلیمان کامل،ج2،ص1036 .
[6] به دنبال گل نرگس،پیرجلیلی ناصر،ج1،ص83 .
[7] علائم ظهور ،رضوانی علی اکبر،ج1،ص63 .
[8] موعود نامه فرهنگ الفبایی مهدویت،تونه ای مجتبی،ج1،ص318 .
[9] دادگستر جهان ، امینی ابراهیمی،ج1 ،ص225 .
[10] نشانه های یار وچکامه انتظار، علیزاده مهدی، ج1، ص57 .
[11] همان،ص58 .
[12] موعود نامه فرهنگ الفبایی مهدویت، تونه ای مجتبی،ج1، ص318 .
[13] علائم ظهور ، رضوانی علی اکبر،ج1، ص46 .
[14] موعود شناسی و پاسخ گویی به شبهات، رضوانی علی اصغر،ج1،ص531 .
[15] سوال از امام مهدی(ع) در روایات/موسوی،سید فخر الدّین/ج1،ص253 .
[16]،ج1،ص255-256 . سوال از امام مهدی(ع)در روایات،موسوی،سیّد فخرالدّین
[17] حضرت مهدی (ع) فروغ تابان ولایت ،اشتهاری محمد مهدی،ج1،ص78 .
[18] برسی نشانه های ظهور، اسماعیلی اسماعیل،ج1، ص57 .
[19] موعود شناسی وپاسخ گویی به شبهات، رضوانی علی اصغر، ج1،ص533 .
[20] نشانه های یار وچکامه ی انتظار، علیزاده مهدی ، ج1،ص55 .
[21] همان،ص56 .
[22] برسی نشانه های ظهور ، اسماعیلی اسماعیل،ج1،ص72 .
[23] ممتحنه(60)،12 .
[24] داستان های شگفت انگیز از سیمای زن در آخرالزمان،یوسفی محمد،ج1،ص24 .
[25] همان،ص44 .
[26] نساء (4)،34 .
[27] داستان های شگفت انگیز از سیمای زن درآخرالزمان،یوسفی محمد،ج1،ص47 .
[28] فتنه های آخرالزمان ،حسینی بهارانچی ،ج1، ص104 .
[29] برسی نشانه های ظهور،اسماعیلی اسماعیل،ج1،ص65 .
[30] همان ،ص64 .
[31] همان ،ص66 .
[32] درسنامه مهدویت ،سلیمان خدامراد،ج3،ص20 .
[33] همان .
[34] امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور/ترجمه:کرمی ،علی/قزوینی ،محمد کاظم/ج1/ص 494 .
[35] درسنامه مهدویت،سلیمان خدامراد،ج3،ص24 .
[36] همان ،ص26 .
[37] همان،ص32 .