رجعت

ارسال شده در 3 بهمن 1396 توسط norosta در بدون موضوع, رجعت

 

رجعت در ادیان الهی
نویسنده: زهرا نوروستا

 

1-1 . رجعت در دین الهی اسلام
رجعت در اسلام اصل و اتفاق تعریف شده از طرف خداوند وتفسیر شده از جانب ائمه(علیه السلام) می باشد که به معنای بازگشتی دوباره به دنیا با همان جسم و روح قبلی خود است . این اتفاق بر افراد معینی ، در اسلام دلالت پیدا کرده است که استخراج آنرا در کتاب مقدس قرآن و همچنین در روایات میابیم .
1-1-1 . رجعت در قرآن
الف. آیه اوّل:
«و آن روز که هر امتی گروهی از آنان را که آیات ما را تکذیب می کردند گرد می آوریم و آنگاه کنار هم نگاه داشته می شوند.»
امام جعفر صادق (علیه السلام) در مورد این آیه از حماد سوال کردند وفرمودندکه :منظور از آیه روزی را که هر امتی … چیست؟ او گفت : این آیه را از آن قیامت می دانند. امام صادق(علیه السلام) نیز فرمودند:نظر آنها اشتباه است . این آیه در مورد رجعت نازل شده ؛ زیرا خداوند در روز قیامت همه مردم را زنده می کند نه اینکه گروهی را رها کند . همانا آیه مربوط به قیامت آیه"و همه آنها را گرد آورده ، هیچ کس را وا نمی گذاریم ” است .
خداوند حتماً توانایی زنده کردن انسانها را پس از مرگ دارد . همانگونه که ما را به وجود آورده است و پس از آن میمیراند ، قطعاً باری دیگر نیز می تواند جسم و روح ما را به یکدیگر برساند. این امری شدنی است و تمام خداشناسان واقعی بدان واقف اند .
ب. آیه دوم:
«وچون وعده عذاب برایشان واقع شود جنبنده ای را از زمین برای ایشان بیرون می آوریم که با آنها تکلم کند[وگوید:]مردم[چنانکه باید]به آیات ما یقین نمی آورند.»
به نظر شیعیان این آیه اشاره صریح به دابة الارض داشته و ایشان شخصی است که غذا می خورد،دربازار راه می رود ، پادشاه زمین است ، صدیق، راستگو و ذولقرنین این امّت است … . در روایات دابة الارض به حضرت علی(علیه السلام ) نسبت داده شده است و ایشان را شخصی میدانند که در زمان رجعت بازخواهند گشت و به پادشاهی می پردازند .
ج .آیه سوم:
«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کار های شایسته کرده اند وعده داده است که حتماً آنها را در زمین جانشین کند، چنانکه اسلافشان را جانشین کرد، و دینشان را که برایشان پسندیده ، برای آنها استقرار بخشد و خوفشان را به ایمنی بدل سازد ،آنان مرا بندگی می کنند و چیزی را با من شریک نمی سازند ،و هرکس پس از آن کفر ورزد ، آنها واقعاً فاسق اند.»
در بحار الانوار ، نقل شده از تفسیر نعمانی آمده است:
«آیه دیگری که در مورد رجعت ،آیه ای است که در آن ائمه (ع) مورد خطاب خداوند قرار گرفته اند و به آنها وعده پیروزی بر دشمنان و انتقام از آنها را داده است :وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا…"این وعده زمانی به وقوع می پیوندد که آنها زنده شده ، قبل از قیامت به دنیا باز گردد.»
1-1-2 . رجعت در روایات
الف .روایت اول:
رجعت یکی از مقوله هایی است که ائمه(علیه السلام) به صورت صریح بدان پرداخته و آن را بیان فرمورده اند. در این میان روایاتی وجود دارد که اولین رجعت کننده را امام حسین (علیه السلام) و یارانشان میدانند.
امام صادق (علیه السلام) دربارة رجعت امام حسین (علیه السلام) می فرمایند:
«امام حسین با هفتاد تن از یاران و اصحابشان که با حضرت در کربلا شهید شده بودند به دنیا برمی گردندو رجعت می کنند.»
ایشان درجایی دیگر میفرمایند:
«نخستین کسی که سر از خاک بر میدارد حسین بن علی (علیه السلام )است که با هفتاد و پنج هزار نفر رجعت می کند .»
البته رجعتی که در این روایات مورد بحث می باشد همان رجعتی است که باجسم و روح قبلی شخص اتفاق می افتد . لذا مسئله تناسخ با این موضوع اشتباه نشود.
ب. روایت دوم:
در بعضی روایات نیز به این مسئله اشاره شده است که امیر المومنین (علیه السلام) نیز به همراه امام حسین(علیه السلام) بازگشتی خواهند داشت که منجر به انتقام از دشمنان خواهد شد .
امام محمد باقر در این بارة فرمودند:
«برای امیر المومنین (علیه السلام) رجعتی است که با امام حسین (علیه السلام) بر می گردد که با پرچم امام حسین می آید تا از بنی امیه و معاویه و آل معاویه انتقام بگیرد.»
شاید این روایت نیز در راستای آیه 82 از سوره نمل است که به وجود دابة الارض اشاره داشته و در راستای آن امام باقر(علیه السلام)، این حدیث را فرموده اند و این حقیقت را آشکار کرده که خداوند بر هرکسی بخواهد زمین را به ارث می دهد.
ج. روایت سوم:
روایتی وجود دارد که بر رجعت افراد پلیدی همچون یزید صدق می کند و این واقعیت را به ما می گوید که انتقام خون مظلوم از ظالم در همین دنیا گرفته می شود . این همان حکمت خداوندی است که هر وعده ای به بندگان صالح خود می دهد ، یقیناً عملی می کند و حق را به حق دار می رساند.
امام صادق (علیه السلام ) در این باره می فرمایند:
«اولین کسی که به دیا برمی گردد امام حسین (علیه السلام) واصحاب او ، و یزید بن معاویه و اصحاب اوست، آنگاه او همه آن دشمنان را می کشد .
شیخ مفید درمورد اهداف رجعت می فرمایند:
«بازگشت کنندگان به دنیا دو گروهند؛ برخی به خاطر درجه بالای ایمان و اعمال نیک شان در حالی که بدون ارتکاب گناه کبیره از دنیا رفته اند، بازمی گردند ، پس خداوند عزت و شکوه دولت حق را به آنان بنمایاند و هرآنچه از دنیا آرزو کنند به آنها عطا فرمایند. گروه دیگر کسانی اند که در نهایت فساد غوطه ور بوده اند و همه تلاش خود را بر خلاف مسیر حق وستم به اولیای الهی و انجام گناه بکار بسته اند ، خداوند انتقام مظلومان را از آنان می ستاند و غم واندوه دل شکستگان مظلوم را التیام میبخشد، سپس هر دو گروه می میرند نا این که دو باره در قیامت محشور شوند و به پاداش و جزای اعمال شان برسند.»
د. روایت چهارم:
امام محمد باقر(علیه السلام) فرمودند:
«روزهای خداوند سه روز است : روز قیامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف روز رجعت و روز قیامت .»
براساس این روایت در ابتدا واقعه ظهور قائم(عج) به وقوع می پیوندد و دین اسلام بر تمام جهان پرتو افکنی می کند . در ادامه است که رجعت ها اتفاق افتاده و انتقام هایی که وعده داده شده بود انجام می شود و ظهور و رجعت مظهر تجلی قدرت الاهی در این دنیا بوده و هر دو در راستای یک هدف واحد قرار دارد.
این بازگشت متعالی در دین اسلام و به خصوص روایات بسیار مورد توجه بوده است .همانطور که روایات من باب رجعت بیان گردید میتوان پی برد که اهداف ظهور قائم(عج) و ضرورت های رجعت و در آخر نیز که قیامت برپا میشود هر یک در راستای همدیگر بوده ؛ در اصل کامل کننده یکدیگر اند. ایام مهمی که امام معصوم (علیه السلام) بدان توجه و اشاره داشته است خود اهمیت آن را بارز تر ساخته و ما را در بررسی ضروریات و اهداف این سه یوم الله مجاب می سازد .
ه. روایت پنجم:
مفضل بن عمر از امام جعفر صادق(علیه السلام) نقل می کند که فرمودند:
«از پشت شهر کوفه بیست و هفت مرد همراه حضرت قائم(عج) بیرون می آیند، پانزده تن از آنها از قوم حضرت موسی (علیه السلام) هستندکه"به حق هدایت کننده و بدان دادگری نمایند".»
1-1-3 . رجعت در ادعیه و زیارات
در روایات نیز به این بازگشت بزرگ اشاره شده است و آن را در جاهای مختلفی بیان کرده اند. به چند نمونه از آن می پردازیم:
الف. در دعای عهد به این قسمت کاملاً تعلم برانگیز برمی خوریم که می فرماید:
«پروردگارا! اگر مرگ که قضای حتمی تو بر بندگانت است بین من و امام زمان فاصله انداخت مرا از قبرم بیرون آور [وزنده کن تا او را یاری کنم.]»
این بازگشت در زمان ظهور قائم (عج) اتفاق می افتد و یاران واقعی که از مقربان درگاه الهی اند باری دیگر به دنیا بازگردانده می شوند تا پا در رکاب امام زمان خودبه مبارزه بر علیه فساد و ظلم می پردازند. این رجعت یکی از بازگشت های شکوهمند است که هر انسان با ایمانی آرزوی تحقق آن را برای بعد از مرگ خود دارد.
از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل شده است که هرکه چهل صباح ، این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعلی به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند .
ب. در زیارت جامعه کبیره میخوانیم:
«[و خداوند مرا از کسانی قرار دهد] که در رجعت شما برگردد و در دولت شما مالک شود.»
در این زیارت نامه به صورت صریح به کلمه رجعت اشاره شده است و آن را برای خود آرزو کرده است . آرزو بودن این اتفاق ، نشانه از آن است که این بازگشت اتفاق میمون و مبارکی بوده و انجام تحقق آن برای اهل تقوا برکتی بزرگ می باشد .
1-2 . رجعت در مسیحیت
اعتقاد به رجعت در مسیحیت نیز وجود دارد و متقدمین آنها این اندیشه را در اصل از یهودیان گرفته اند. رجعت از اندیشه های قدیمی ای است که در تمام ادیان و ملل وجود داشته است و تبعاً ریشه دینی و اعتقادی داشته و مسیحیت نیز از آن مستثنی نمی باشد .
متقدمین مسیحی بر اعتقادات یهودیان ، کتب و سنن آنان احترام می گذاشتند و حتی بر آنان پایبند بوده اند . شاید بشود گفت که این تاثیر پزیری به خاطر زندگی آنان در میان یکدیگر است و اینکه همان مسیحی ها در آغاز یهودی بوده اند.
در مسیحیت اعتقاد به رجعت در دو مبحث قابل تبیین است که یکی بازگشت خود عیسی است ودیگری زنده شدن مردگان . بنابر اعتقاد مسیحیان ، مسیح یکبار کشته شده است و باری دیگر زنده خواهد شد و در میان مردم بازخواهد گشت . در ادامه نیز آنان معتقد اند که تمام مسیحیان باایمان زنده خواهند شد و به همراه عیسی(علیه السلام) زندگی خواهند کرد .
1-2-1 . اعتقاد به رجعت مسیح ویارانشان
در نامه اول پولس به مسیحیان قرنس ، آورده شده است :
« 20 اما واقعیت این است که مسیح پس از مرگ ، دوباره زنده شده او نخستین فرد از میان کسانی است که در روز قیامت زنده خواهد شد .21 همانطور که به علت گناه “آدم” مرگ به دنیا آمد ، دراثر کار نجات بخش مسیح نیز زندگی پس ازمرگ نصیب ماشد .22 همه ما میریم ، زیرا از نسل گناهکار آدم هستیم ؛ چون هرجا گناه باشد ، مرگ نیز وجود دارد.اما همه کسانی که ازآن مسیح میباشند پس از مرگ بار دیگر زنده خواهند شد.23 اما هرکس به نوبت خود نخستین کسی که زنده شد، مسیح بود؛ سپس به هنگام بازگشت او، تمام آنانی که به او تعلق دارند، زنده خواهند شد. 24 پس از آن آخرت فرا خواهد رسید. درآن زمان مسیح تمام دشمنان خود را نابود خواهد ساخت و سلطنت را به خدای پدر واگذار خواهند کرد.»
باتوجه و تعمل در این آیه از انجیل می توان دریافت که مسیحیان نیز به این امر رجعت اعتقاد و ایمان دارندو بازگشت عیسی(علیه السلام) به همراه حواریون با ایمان را امری حتمی میدانند.
در نامه دوّم نیز پولس دوباره به این امر اشاره شده وبررسی آن را این گونه بیان میدارد :
«1زیرا میدانیم وقتی این خیمه که اکنون در آن زندگی می کنیم فرو ریزد،یعنی وقتی بمیریم این بدن های خاکی را ترک گوییم در آسمان خانه ها یعنی بدن های جاودانی خواهیم داشت که بدست خدا برای ماساخته شده است نه به دست انسان. 2 حال که در این بدن زندگی می کنیم چقدر خسته و فرسوده می شویم . به همین دلیل مشتاقانه روزی را انتظار می کشیم که بدن آسمانی مان را همچون لباسی نو برتن کنیم .»
معانی بارز رجعت را در این آیه از انجیل پولس واضح است و بازگشت مسیح و حتی انسان های دیگر را، می توان از آن استخراج کرد. البته اشتباهاتی توسط پولس نیز، در اصل رجعت بیان شده است که به اختصاص در فصل بعد بدان می پردازیم.
در صفر پطرس نیز آمده است:
«18مسیح نیز زحمت دید . او خود از گناهی مبرا بود،اما یک بار جان خود را در راه ما گناهکاران فدا کرد تا ما را به حضور خدا بیاورد. زمانی که بئن مسیح در قبر گذاشته شد ، روح او زنده ماند ؛19 و این روح او بود که نزد ارواح محبوس رفت و پیروزی خود را به آنان بشارت داد، 20یعنی به روح کسانی که در قدیم، در زمان نوح ، از خدا نافرمانی کرده بودند ، گر چه خدا وقتی نوح مشغول ساختن کشتی بود صبورانه منتظر توبه ایشان بود. با این حال ، فقط هشت نفر از آن طوفان وحشتناک نجات پیداکردند و غرق نشدند. 21 اکنون این طوفان غسل تعمید را در نظر ما مجسم می کند . وقتی تعمید می گیریم ، نشان می دهیم که بوسیله زنده شدن مسیح ، از مرگ و هلاکت نجات یافته ایم . هدف از غسل تعمید ، نظافت و شستشوی بدن نیست ، بلکه با تعمید یافتن در واقع به سوی خدا باز می گردیم و از او می خواهیم که دلهایمان را از گناه پاک سازد .22 اکنون مسیح در آسمان است و در مقامی رفیع ، در دست راست خدا نشسته است و تمام فرشتگان و قدرتهای آسمان در برابر او تعظیم میکنند و تحت فرمان او می باشند.»
در این آیات از صفر پطرس، علاوه بر بیان بازگشت و یا همان رجعت مسیح(علیه السلام) به بیان علت یکی از احکام خود پرداخته اند، که دوباره اشاره کاملاً مستقیم به همان مسئله رجعت دارد.
1-3 . رجعت در یهودیت
در یهودیت نیز به مسئله رجعت به همراه مسئله ظهور و قیامت ، اشاره شده است . در بعضی موارد نیز این ادغام موضوعی آنقدر در هم تنیده است که تفسیر آن را برای ما سخت و دشوار می سازد . البته با توجه به تحریفات این کتاب مقدس می توان گفت قسمتی از این آیات حذف و حتی قسمتی نیز تحریف شده است.
در تو رات ، قسمت ملاکی آمده است:
«فرارسیدن روز داوری خداوند
دستورات و قوانینی را که بر کوه سینا توسط خدمتگزاران خود موسی به همه قوم اسرائیل دادم به یاد داشته باشید و از آن اطاعت کنید .پس از فرا رسیدن روز بزرگ و هولناک داوری خداوند، من رسولی شبیه ایلیای نبی برای شما می فرستم ، او دلهای پدران و فرزندان را دوبارة بهم زندیک خواهد کرد و این باعث خواهد شد که من سرزمین شما را ویران نکنم .»
در این قسمت از تورات ، به سه روز خاص خدا اشاره دارد و می نمایاند که این سه مقوله مهم یعنی ظهور و رجعت و قیامت در راستای یکدیگر بوده و مکمل همدیگر می باشند.
در باب زکریا ، از کتاب تورات می خوانیم :
« برقراری سلطنت خداوند
روز خداوند نزدیک است ؛ در آن روز خداوند قومها را جمع می کند تا با اورشلیم بجنگند. آنها شهر را میگیرند و خانه ها را غارت نموده به زن ها تجاوز می کنند و غنیمت را بین خود تقسیم می نمایند .نصف جمعیت را به اسارت می برند و نصف دیگر در میان خرابه های شهر باقی می ماند.
وآنگاه خداوند ، به جنگ آن قومها می رود. در آن روز ، او بر کوه زیتون که در سمت شرقی اورشلیم واقع شده است خواهد ایستاد و کوه زیتون دو نصف خواهد شد و دره بسیار وسیعی از شرق به غرب بوجود خواه آورد ، زیرا نصف کوه به طرف شمال و نصف دیگر آن به طرف جنوب حرکت خواهد کرد.شما از میان آن دره فرار خواهید کرد و به آنطرف کوه خواهید رسید.آری فرارخوهید کرد همانگونه که اجداد شما قرنها پیش در زمان عزیا پادشاه یهودا از زمین لرزه فرار کردید . خداوند خدای من خواهد آمد و تمامی مقدسات با او خواهند بود.»
در این قسمت از تورات نیز به وضوح می توان دید که وقایع دوران رجعت و یا ظهور را به مردم نمایان می سازد و آن را با یک رویداد تاریخی برایشان مجسم می سازد .
باتوجه داشت که خدا جسم نیست و مادیات را در بر نمی گیرد پس این خدایی که می گویند می آید کیست و آنان نیز به آن واقف اند.!!! با توجه به عقل سلیم ، میتوان گفت این شخص همانا مهدی موعود(عج) که تبیین شده در اسلام و یهودیت و حتی در مسیحیت می باشد . این شخص همانا امام زمان ما و موعودی است که تمام ادیان بزرگ تاریخ و بالاخص دین اسلام آن را معرفی کرده اند و افراد با ایمان تاریخ چشم انتظار همیشگی ایشان بوده اند .
قوم بنی اسرائیل که همان یهودیان هستند، در داستان های گذشتگان خود نیز این واقعه یعنی زنده شدن مردگان را داشته اند و حتی به این رویداد ایمان دارند که به وقوع پیوستن آن ملازم آمدن شخصی از شجره داوود(علیه السلام) می باشد .
حضرت مهدی(عج) نیز از طرف مادر خود نرجس خاتون به شجره طیبه حضرت داوود(علیه السلام) می رسند و این واقعیت را نیز خود یهودیان قبول دارند و منتظر امام قائم شیعیان اند تا وعده هایی که خداوند در تورات و زبور به آنان داده است ، عملی شود.
یهودیان خیلی از کار های خود را برپایه این ظهور و حتی رجعت انجام می دهند . همین اشغال فلسطین که یک صده است به آن دامن زده و رحمی به مردم مظلوم آن نمی کنند بر همین پایه آموزه هایشان است . البته به خاطر تحریف هایی که در کتاب مقدسشان اتفاق افتاده است این تحرکات رنگ ظالمانه به خود گرفته است ؛ امّا آنان در اصل به دنبال امام زمان(عج) می باشند.

رجعت نظر دهید »

مهدی

ارسال شده در 2 بهمن 1396 توسط norosta در بدون موضوع

امام زمان جانم به فدایت

 

 

مهدی نظر دهید »

علائم ظهور

ارسال شده در 2 بهمن 1396 توسط norosta در تطبیق علائم ظهور

تطبیق نشانه های ظهور با وقایع امروزی

 نویسنده : زهرا نوروستا

به کمک : سمیه عبدالله زاده ، مطهره خیری، رقیه ستاری ، فاطمه احد زاده

 

  1.«داعش و آل سعود، همان سفیانی اند»

 

    اوّلین مطلبی که در این مبحث بدان پرداخته خواهد شد ، مسئله ی سفیانی است . اگر به خاطر داشته باشید گفتیم که، سفیانی دارای مشخصه هایی است که آن را از یاران و مخلصان درگاه پاک امام زمانمان(ع) متمایز می کند . این وجه تمایز به چندین نفر در مناسب سیاسی کشور های مختلف داده شده است .امّا کسی که در نظر داریم این است که یکی از افراد خاندان آل سعود ملعون باشد . چراکه این اشخاص ،هم از ذریّه ی سفیانی اند ،هم دارای خصوصیت پلیدی هستند ، بسیار تن پرور و دارای عقایدی اند که ما بیشتر آنها را قبول نداریم .

    همانگونه که میدانید آل سعود مذهبی جز مذهب شیعه دارد  و حتی در تقابل با شیعه به سر می برد . این خاندان دارای مذهب وهّابی و مخالف دین وآیین ما هستند . آنان اعتقاد دارند که اگر یکی از شیعیان کشته شود آنان بدون سوال و جواب به بهشت خداوندی نایل می شوند و امروزه نیز با این فرقه وهابی تکفیری داعش به جان مردم بیگناه سوریه و عراق افتاده است چرا که مقصد اصلی او پیشانی شیعه یعنی ایران بزرگ است.

     ابن تیمیه که بنیان گذار این تفکر بوده است وایین مذهب را پایه گذاری کرده ، با مخالفت هایی که با شیعه و در اصل با روح اسلام کرده است ، ضربه بزرگی به همبستگی اسلام ومسلمین وارد آورده و اینک افراد زیادی هستند که به این مذهب شیطانی روی آور ده اند.

     برخی از این فتواها که این شخص ازخود صادر کرده است ومتوقع است شیعیان به خاطر آنان از پیامبر(ص) وأئمه ی خود دست بکشند من جمله از این قرار است:

    ابن تیمیه می گوید :«نماز خواندن در کنار قبور مشروع نیست . همچنین قصد مشاهده کردن به جهت عبادت در کنار آنها، از قبیل نماز ،اعتکاف، استغاثه وقرائت قرآن ، مشروع نیست.بلکه باطل است.[1]»

    داعش از عواملی است که دست رنج زحمات آمریکا وآل سعود است ، که البته کسی در دنیا نیست که منکر این قضیه بشود.در مورد این مسئله ی بسیار خطر ناک و وحشت آور حضرت محمد اشاره هایی داشته اند و آنان را توصیف کرده اند . اما همین توصیف ها است که بسیار،بسیار ، قابل تأمل و تفکر است ؛ چرا که این خصوصیات هم در سفیانی وجود دارد و هم در میان داعشیان ملعون.

      همانگونه که در قسمت سفیانی آورده شد ، آمد که سفیانی مناطق دمشق ، فلستین و حلب را مورد تجاوز قرار می دهد و کمر به نابودی آن می بندد . داعشیان نیز اینطور هستند که که وقتی به این سه شهر مانند دیوانگان حمله برد ، با تمام قوا آنرا نابود ساخت و دلی هم برای انسان های آواره نکرد .

     سخنانی را که در مورد سفیانی وجنایات آن نقل کردیم نیز از جمله جنایاتی است که داعش آن را هم مرتکب شده است ودر واقع از هیچ جنایتی دست نمی کشد و به سان حیوانات درنده در پی طعمهی شیعه به سر می برد.

     ایجاد ویا استفاده از وهابیت در عثمانی توانست قسمت جنوبی این کشور را از آنان بگیرد و در کشورشان جدایی ایجاد کند .

 

  2.«نفس ذکیه و یا اصول فراموش شده»

 

     مبحث دومی که در مورد تطبیق آن به گفتگو خواهیم نشست ، مهمی به نام ، نفس ذکیه است. از آنجایی که نفس ذکیه یک انسان به گناه واز کنیه ی امامان(ع) معرفی شده است ؛ پس نظریه ای به دستمان می دهد که شاید منظور از این که بیگناه و از ذرّیه ی ائمه(ع) است این باشد که کسی به نشانی نفس ذکیه به طور مطلق وجود ندارد ؛چراکه شهیدانی داریم که هم از ذرّیه ی امامان (ع)اند وهم انسان هایی شناخته شده و خالص در ایمان بوده اند ؛همچون شهید سید محمد حسینی ویا سید محمد بهشتی که انسان هایی بودند که خالصانه به شهادت رسیدند.

      به نظر بنده حقیر این منظور دلالت بر از بین رفتن آیین زندگانی ائمه اطهار(ع) است آنگونه که در جامعه فساد بالا و پایین می شود وکسی هم از وجود بوی تعفن آن احساس نارضایتی نمی کند واگر کسی هم ناراحتی خود را ابراز کند به آن خرده می گیرند ، که چرا توناراحتی و یا این که به او بی احترامی هایی می کنند.

     اصولی که باید در جامعه پیاده شود هم اکنون هم در ایران که پیشانی اسلام است به طور کامل پیاده  نمی شود و ما هنوز دم از دینداری و  خدا شناسیمان را می زنیم . دست هر کسی که پولی ببینیم آن را اکرام  و مانند بزرگان عرفان، با آنان برخورد می کنیم .

     این بی دینی هایی که ما را در زندگی، یک شخص سست عنصر وبی مایه می کند باعث می شود ما به فرق انحرافی متعددی روی بیاوریم من جمله فرق مدرن امروزی ،یوگا ،بابیت و بهاییت  و بسیاری از این گونه مذاهب دروغین که همه وهمه برای گمراهی ما از دین مبین اسلام طراحی شده است . این ما هستیم که باید حواسمان را جمع کنیم و تن به این نوع گمراهی ها ندهیم.

     آنان از طرق مختلفی پا به عرصه ی انحراف می گذارند یکی از این بزرگان فتنه ها، که شیطان سر لوحه ی او بوده است ،این نظر را گسترش داده است که:

     براساس نظری نظریه ماکس وبر،رشد سرمایه داری در اروپا هرمون پیدایش پرو تستانتیسم و نوگرایی در دین بود.

     از دیگر آثار این نوگرایی مذهبی،رشد ناسیونالیزم (اصالت خاک وخون) وتفکیک اروپا به کشور های مستقل از کلیسای کاتولیک مستقر در رم بود. به عبارت دیگر ، با شکسته شدن کیان با اقتدار مذهب کاتولیک در اروپا ،مجال برای رشد ملت گرایی و جدا شدن قومیت های مختلف به عنوان کشور های مستقل فراهم گردید . به نظر می رسد قائده ی شکسته شدن کیان یا اقتدار مذهبی و ایجاد زمینه برای پراکنده شدن اجزای یک کشور، توسط سیاستمداران روسیه وانگلیس در اوایل قرن نوزدهم در منطقه ی خاور میانه و آسیا مورد استفاده قرار گرفته باشد .آنان با ایجاد و یا استفاده از نو گرایی دینی در گشور های عثمانی ،هند وایران ، در پی شکستن اقتدار ملی آنان و تقسیم این کشورها به قطعات کوچک تر بوده اند.

     به نظر می رسد در ایران کمک به رشد بابی گری وبهائی گری ،به علت مقاومت دولت ، مردم وروحانیت اصیل(به عنوان سنگربانان مذهب)نتوانست اقتدار ملی را که همان تکیه بر مذهب شیعه بود درهم بشکند و تفرقه ملی ایجادکند .پس از نا امیدی از شکستن اقتدار ملی ، استثمار گران در صدد استفاده از این مسلک در جهت استقرار نظام اجتماعی وابسته به غرب  در ایران برآمدندو از این جنبش در راستای منافع خویش ومقابله با اقتدار اسلامی  در منطقه بهره بردند.[2]

     ائمه ی هدی (ع) ما زنان را به حفظ حجاب اسلامی و امر به معروف ونهی از منکر دعوت می دارد و مانیز به آن پشت کرده وبدون هیچ واهمه ای آن را پشت سر می گذاریم . زنان امروزی ومردان فاسد که از شماره خارج شده اند ، از جمله ضرباتی است که به نفس ذکیه وارد می شود و در آخر آن را خواهد کشت.

  3.«دجّال وارتباطات»

 

    انواع ماهواره ها و وسایل ارتباطی که در میان ما بسیار بسیار رواج پیدا کرده است، یک راه خوب برای پراکنده کردن دروغ هایی است که خیلی از مردم آن را باور می کنند. امروزه ماهواره ها در بیشتر خانوادها وجود دارد و حتی خود خانواده ها هم اثرات منفی آن را قبول دارند و موافق هستند که  این وسیله باعث خیلی از انحرافات فکری وعقیدتی شده است.

      یکی از نمونه های بارزی که این وسایل ارتباطی باعث دروغ پراکنی می شود همان «فتنه ی88» است که بسیاری از مردم ایران دروغ های آنان را باور کردند ودست به چه هرج ومرجی زدند.

    وسایل ارتباطی وماهواره ها وهمچنین تکنولژی جهانی با ویژگی های دجال مطابقت می کند .برای مثال: گفتیم که دجال به همراه خود کوهی پر از نان و نهری پر از آب دارد. خوب،وسایل ارتباطی ،ماهواره و تکنولوژی جهانی می تواند دارای سودی ،بسیار زیاد تر از آنچه تصور می کردیم باشد. بزرگان این عرصه دارای ثروت های بزرگی اند که با معادن بزرگ هم نمی توان آن سود را بدست آورد.

    درمورد دجّال خواندیم که مرده را زنده می کند . امروزه نیز در جوامع پزشکی کمتر بیماری است که نتوان آن را مداوا کرد. پس زنده کردن مردگان نیز امروزه به وقوع پیوسته است.

      مطلب دیگری که درمورد او آورداشده است این است که او زمین را می پی ماید.این قسمت هم باز مورد تصدیق قرار می گیرد ، چراکه وسایل ارتباطی آنقدر سریع عمل می کنند که ، انسان می تواند در لحظه ای در فرسنگ ها آن طرف دنیا حظور داشته باشد.

  4.«زنان آخرالزمان»

 

        زنان آخر الزمان لفظی است که در منابع مختلفی ،بدان پرداخته شده است. در متن این تحقیق آورده شد که در زمان پیش از ظهور زنانی هستند که مانند مردان اند ومردانی هم که به زنان تشابه دارند حال چه از نظر ظاهری وچه از نظر با طن آنها ؛ وزنان به زنان ومردان به مردان اکتفا کنند.   

      امروزه در جوامع ومتأسفانه حتی در جوامع اسلامی اینگونه مسائل را می بینیم ؛ یعنی آنقدر حجاب در نزد زنان پوچ وکم مایه می نمایاند که تعداد اندکی نسبت به آنان حجاب می گیرند واکثر زنان ومردان در کشورها اینگونه مسائل را ساده وبدون ضرر می دانند .

    واما آن تعبیر که زنان به زنان اکتفا کنند و مردان به مردان اکتفا کنند هم در جوامع وجود دارد به این گونه که ، یهودیت با رواج هم جنس بازی تلاش کرد تا اقوام دیگر را به صورت تدریجی نابود سازد ویا  آنقدر به فلاکت وبدبختی بیندازد که همیشه خود در رأس دنیا نشسته وبرای دیگران دستور بفرستد.

  حضرت محمد(ص) در مورد این کار بسیار زشت می فرمایند:

  «هنگامی که مرد با مردی لواط می کند ، عرش به لرزه در می آید و کسی که به لواط تن بدهد ، خداوند اورا بر پل دوزخ حبس می کند تا از حساب خلایق فارغ گردد و سپس دستوری می دهد تا اورا وارد دوزخ کنند و در هر طبقه ای او را عذاب کنند تا به طبقه ی پایین برسد و از آن خارج نخواهد شد.»[3]

  حضرت صادق (ع) درباره ی مساحقه بین زنان هم می فرمایند:

  «خداوند به زه هایی که مساحقه می کنند ، روز قیامت لباس هایی ،از آتش می پوشاند و درون آنها پر از آتش می شود و سپس به دوزخ انداخته می شوند …»[4]

     دنیا در مواردی آنقدر کثیف و چرک آلود شده است که حتی اشخاصی پیدا می شوند ، برای ازدواج با حیوانات . مگر ما گل سر سبد آفرینش نبوده ایم ویا خداوند لقب اشرف مخلوقات را به ما عطا نکرده است ،که ما خودمان را برای آمیزش با یک خر آماده می کنیم ویا سگی را به همسری می گیریم آیا این تأسف ندارد ؛ آیا این باعث فساد و وحشی شدن خوی انسان ها بیش از پیش نمی گردد.

      تمام این چند نشانه که در کشورها رواج داده شده است به دست شیطان صفتان ،شیطان پرست بوده است  تا باری دیگر شیطان را ، به نظر خودشان ،آقا وسرور ما قرار دهند . تمام این ها مفسده ایجاد می کند و هرکسی که در دام این گونه بلایا بیأُفتد باید خدا آن را آزاد گرداند . حتی کسانی هم که دلی پاک دارند باید آنقدر از خود مراقبت به عمل آورند که حتی فکر رفتن به این گونه مکان ها برایشان سخت باشد و مانند خیلی ها در دام شیطان لعین نیفتد.

      در متن نیز آوردیم که زنان بر زین ها سوار می شوند. اگر به شرایط امروزه توجهی کنیم وآن را با این کلام حکیمانه تطبیق دهیم ،می توانیم بگوییم این زین ها ،منظورشان ماشین هایی است که در همه جا به وفور یافت می شود ونه فقط زنان بلکه تمام اقشار جامعه سوار بر آن اند . ویا می تواند استعاره از کفش هایی باشد که امروزه آنها را از جوامع غربیی در تمام جهان گسترانده اند  ، که دارای پاشنه های بلندی است ومامی بینیم، همان گونه که اسب ها زین به پا دارند ، بسیاری از زنان هم هستند که باپوشیدن این نوع کفش ها و شلوار ها تنک ، پاهایشان همانند یک اسب می شود .

     در قسمت های قبلی آورده شده بود که هنگامی که کنیزان آوازه خوان ورقّاصه ها وآلات موسیقی به کار گرفته شود. در تمام کشور ها امروزه اولین هنری که از آن سخن به میان است موسیقی های لهو وبیهوده است که ذهن تمام مردم را به خود واداشته است.ما در کف جامعه به خوبی مشاهده می کنیم که چگونه این آلات بلاهایی را بر سر جوانان ما آورده است و اورا از اهداف اصلی خود  و حتی از عبادت نیز دور گردانیده است .

      در جامعه می بینیم که افرادی را فالواقع برای رقص ویا آوازه خوانی وبه خاطر زیبایی آنان خرید و فروش می کنند واین در یک جامعه از موجبات تأسف است . در کشور اسرائیل  مغازه هایی موجود است که در آن زنان زنا کار را به فروش می گزارند و با اندک قیمتی آن را در اختیار مردان هوس ران قرار می دهند.همکنون هم آنان خود را به وجود این گونه مسائل برتر پنداشته و خدای عالمیان می داند.

      باز هم در قسمت های بالا آوردیم که زنان کارهای مردانه  کنند و در جایگاه مردان به کار مشغول اند. خوب در جهان کم نیست کارخانه هایی که اکثر ویا همه ی کارکنان آن زن با شند و مردان هم به خاطر کمبود درآمد در خانه به پرستاری کودکان خود می پردازند . در دنیای ما کار برای زنان بیشتر از مردان وجود دارد چرا که زن ضعیف تر از مرد است و نمی تواند به راحتی حق خود را بگیرد واگر هم رئیسی ،به او حق وحقوقش را ندهد آن زن به خاطر آبروی خودش هم که شده صدایش را در نمی آورد و هم اینکه زنان نیرو کار ارزانی در جامعه هستند و به در آمد کمتر از مردان نیز رازی اند . پس طبیعی است که زنان در جامعه ودر کنار مردان به کار بیشتری مشغول با شند با این حال که مردان با کمبود کار روبرویند.

5.«بلا های طبیعت»

 

      امروزه آنقدر زمین پر تلاطم شده است که هر روزه از گوشه ای از آن یک خبر تازه به گوش می رسد. زلزله هایی که در شرق آسیا زمین رامی لرزاند ویا سیل هایی که در مناطق استوایی در حال غوغا کردن است و همچنین طوفان هایی که در مکزیک وآمریکا خانه خراب می کنند نمونه های کلی از آن است و جزئیات آن است که وخامت قضایا را برایمان آشکار می کند .

     در همین فلسطین که مظلومان زیادی در آن حظور دارند  هرروزه کودکان وسالخوردگان متعددی به خاطر بیماری وبا جان خود را از دست می دهند واین تازه آغازی برای این ماجرای وحشتناک است .

  در قسمت های قبل گفته شد که پیش از ظهور بیماری زیاد می شود . این موضوع ذهن انسان را به سوی بمب های شیمیایی وهمچنین بیماری ها وآنفولانزا هایی می کشاند که آمریکا ویا کشور های مستبد آن را تولید کرده اند واز آن به نام بمب های کشتار جمعی میکروبی یاد می کنند . این گونه از کشتار ها بسیار خطر ناک بوده به اندازه ای که شاید در سالی تمام دنیارا فرا گیرد و باعث مرگ میلیون ها انسان بی گناه شود.مانند سم سیاه زخم که برخلاف نام جالبش ، اصلاً بیماری ضعیفی نمی باشد و می تواند یک کشور را منحل کند .

 

[1] ابن تیمیه موسس افکار وهابیت،رضوانی  علی اصغر،ج1،ص9 .

[2] فرقه های نوظهور ،زاهدانی   سید زاهد،ج1،ص1 .

[3] فتنه های آخر الزمان ،حسینی بها رانچی  سید محمد،ج1 ،ص104 .

[4] همان ،ص105 .

علائم ظهور نظر دهید »

علائم غیر حتمی ظهور

ارسال شده در 2 بهمن 1396 توسط norosta در علائم غیر حتمی ظهور

 

علائم غیر حتمی ظهور قائم(عج)

 

نویسنده : زهرا نوروستا

به کمک : سمیه عبدالله زاده ، مطهره خیری، رقیه ستاری ، فاطمه احد زاده

 

1.«قیام سیّد خراسانی»

    سید حسنی یکی دیگر از نشانه های ظهور است که منابع و احادیث متفاوت آن را به عنوان پیش زمینه ی ظهور دانسته اند.ایشان نیز همچون یمانی موعود در راه گسترش دین وریشه کنی ظالمان مزدور قدم برمی دارند ؛ در این راه نیش وکنایه هایی خورده اند وزخم زبان هارا تحمل کرده اند. زحمات وکمک هایی که در جهاد مهدوی انجام می دهند کسی به اندازه آنها برای حضرت موعود(عج) انجام نمی دهد؛ این خود نشانه ای از روح نورانی وبلند بالایی است که خداوند رزاق به آن دو ارزانی داشته است وشکر این نعمت را  با در رکاب مهدی بودن به جا می آورند.

الف.«ویژگی های خراسانی»

 

    همانگونه که از نام سید خراسانی آشکار است این شخص یک مرد ایرانی واز تبار خراسان است؛ حال یا خود خراسانی بوده ویا در آنجا زندگی می کند ویا پدر وپدر بزرگش این گونه بوده اند.البته درتعابیر مختلف خراسان با نام های:بلادجبال ،طالقان، قم ،مشرق ،قزوین و…نام برده شده اند اما در نتیجه این افتخار نسیب ایرانیان همراه با ولایت امامشان شده است که با کمک خداوند منان سربلند نیز بیرون می آیند.

     روایت شده است که ،سید خراسانی کسی که در سمت راست بدنش علامتی دارد؛ آخرین رهبر ایرانیان است؛چهره ای نورانی دارد وسیدی حسنی یا حسینی است.

      سید خراسانی،آنقدر جایگاه والایی دارد که درجایگاه بزرگ ،کمک به ائمه قرار می گیرد ودرمورد این شخص بالا مقام پیامبر گرامی اسلام (ص) وائمه ی معصوم (ع) ستایش هایی را به عمل آورده اند.

     همانطور که در مبحث یمانی اشاره شد،خروج سه تن در یک سال ویک ماه ویک روز وبه صورت پی درپی خواهد بود وآنها سفیانی ،یمانی و همچنین خراسانی خواهد بود.

      دشمن اصلی خراسانی ، همان دشمن اما زمان(عج) ،یعنی سفیانی است واین خود یکدلی وهمراهی آنان را بر ما نمایان می سازد.ایشان خوشنودی پروردگارشان را در خوشنودی امامشان یافته اند ،که برای آن بسی جان نثار   می کنند.

  اصبغ بن نتابه از امیرالمونین(ع) نقل می کنند که فرمود:

       «سلونی قبل ان تفقدونی» تا این که فرمود: پرچم هایی از مشرق عالم می آید نه از پنبه است نه از کتان نه از حریر وبه عَلَم شباهت ندارد وبالای آن، خاتمِ سیّد اکبر نقش بسته شده است.آنها را به حرکت درآورده جلو می برد.مردی از آل محمد(ص)در مشرق ظاهر می شود که بوی خوش آن به مغرب عالم  می رسد که مانند مشک اذفر بو می دهد که رکب یک ماه را جلوتر از آن می رود تا به کوفه می رسند. آنها خون پدران خود را طلب می کنند.در این حال لشگر یمانی و خراسانی مانند دو اسب مسابقه ،ژولیده و خاک آلود و پر حرکت به طرفشان    می آیند. هرکدام به پشت پای دیگری نگاه کرده ومی گویند : دیگر بعد از امروز ، نشستن ما سودی نخواهد داشت . ما توبه کاریم وآنها ابدالی هستند که خدا در قرآن آنها را توصیف فرموده است:«ان الله یحب التوابین ویحب المتطهرین » که نظیر آنها در میان آل محمد (ص) پیدا می شود.»

     آمده شده است که،قبل از ظهور قائم آل محمد(ص)،در میان ایرانیان ،مردی با نام سید خراسانی ظهور خواهد کرد. لکن ایشان رهبری سیاسی مردم ایران را برعهده دارد و شخص بزرگوار دیگری با نام شعیب بن صالح مسائل نظامی این کشور را اداره میکند. به برکت نظارت این دوشخص ،ایران یک بازیگر مهم در مسائل زمینه سازی ظهور است.[1]    

      سید حسنی یا حسینی ،جوان زیبا رویی است که از طرف خراسان ویا شهرهایی دیگر که در روایات بدان اشاره شده است جهاد خود را آغاز وبرای محبوب خود از جان مایه می گذارد.ایشان که دلواپس امام خود است به جهانیان هشدار میدهد«به فریاد قائم آل محمد(ص) برسید».خراسانی از منطقه ی خود تا کوفه را از وجود ظالمان وستمگران پاک می کند ودر موقع ورود به کوفه  به او خبر میدهند که امام موعود (عج) ظهور کرده اند واز مدینه به کوفه تشریف آورده اند.ایشان اصحاب خود را جمع کرده وبه نزد امام(ع) مشرف می شوند. وقتی به نزد ایشان می رسند به نیت این که حقیقت امامت ایشان را به همراهان ومردم اثبات کند،از ایشان مطالبه ی دلایل امامت ومواریث انبیاء را می نماید. حضرت قائم (ع) نیز جواب سوالات ایشان را داده ووقتی سید خراسانی یقین پیدا می کند می گوید:«اَللهُ اَکبَر»!دستتان را بدهید تا با شما بیعت کنم وبه پیروی از ایشان سپاهیانشان نیز با آن بزرگوار بیعت می کنند.

      درمنابع مختلف آمده است که خروج سیّد خراسانی وشعیب بن صلح در   بهبوهه ی نبرد ایرانان است  ومردم با طولانی شدن جنگ سیّد خراسانی را به عنوان رهبری امور سیاسی واجتماعی خود برمی گزینند و ایشان نیز شعیب بن صالح را برای سرپرستی مسائل نظامی انتخاب می کنند.

      ثوبان ازرسول خدا(ص)نقل می کند که فرمود:«پرچم های سیاه از طرف مشرق به حرکت در می آیند.صاحبان این پرچم ها کسانی هستند که قلوبشان به مانند تکه های آهن محکم است .هرکس خبرش را شنید به آنها ملحق شود گرچه با دو زانو بر روی برف باشد.»[2]

  رسول اکرم (ص) در این باره می فرمایند:

  «در کنار گنج شما (کوفه) سه لشگر می جنگد،که هر سه از اولاد خلفا هستند.آنگاه پرچم های سیاه می آیند و آنها را طوری نابود می کنند که برای هیچ قومی اتفاق نیفتاده است .آنگاه خلیفه خدا مهدی می آید.»[3]

      سید هاشمی ویا سیّد خراسانی یکی از کسانی است ،که سید واولاد پیغمبر(ص) است وگفته شده است که قبل از قیام قائم (عج) خروج می کند.

   از امیر المو منین (ع) روایت شده است که فرمودند:

 « برضد سفیانی جوانی از طرف مشرق زمین خروج می کند ،که مردم را به اهل بیت پیامبر(ص) دعوت خواهد نمود ،آنان صاحبان پرچم های سیاه اند، کسانی که بر روی زمین مورد استضعاف واقع شده اند.خداوند آنان را عزیز کرده ونصرت خواهد نمود، با کسی نمی جنگند مگر این که آنها را تا رو مار خواهند کرد….[4]»

  حضرت علی(ع)در این مبحث می فرمایند:

  «بزودی عجم ها برای بازگشت شما به دین با شما خواهند جنگید ،چنانکه برای پذیرش نخستین اسلام با آنان جنگیدید . خداوند دست های شما را از آنان پر می کند وآنها شیران ژیانی می شوند که هرگز از برابر شما نمی گریزند و گردن های شما را می زنند و ثروت های شما را تحت سیطره خود در می آورند.»[5]

 

  از امام صادق(ع)فرمودند:

  «وقتی پرچم های سیاه از طرف مشرق نمایان شد. پس عجم را گرامی دارید ،که دولت ما با ایشان است.»[6]

پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) در مورد سید حسینی می فرمایند:

 « گویی دوسیّد حسنی وحسینی را با چشم خود می بینم که هردو آن پرچم هدایت را به اهتزاز در می آورند وسیّد حسینی آنرا به امام (ع)تسلیم می کند وخود با اوبیعت می کند.»

      لکن از این روایت می توان این برداشت را کرد که دو نفر وجود دارند .یکی سیّد حسنی ودیگری سیّد حسینی است.سیّد حسنی و حسینی از شرق که ایران باشد خروج می کند ودست به جهاد الهی برای زمینه سازی موعود می کنند.سید حسنی به شهادت می رسد و امّا سید حسینی به نزد مهدی موعود(عج) تشریف می برند وپرچم اسلام ومسلمین را به امام (ع) تقدیم می کنند.

      عبدالله بن مسعود نقل می کند که  در نزد پیامبر(ص) حضور داشتیم ،جوانی به نزد ایشان آمد .در آن هنگام چهره ی پیامبر (ص) دگرگون شد.عبدالله بن مسعود به ایشان عض کرد که چرا درصورت مبارکتان آثار غم واندوه می بینم ؟

      پیامبر(ص) درآن هنگام فرمودند:«ما اهل بیتی هستیم که خداوند متعال آخرت را بردنیای ما ترجیح داده است .زود است که بعد از من اهل بیتم مبتلا به مصیبت و آوارگی ومهاجرت شوند تا آن که قومی از طرف مشرق خروج کنند در حالی که با آنان پرچم های سیاه است .حق را می طلبند ولی به آنان داده نمی شود .دست به جنگ وقتال می زنند . در آن جنگ به پیروزی می رسند و هر چه می خواستند به آنان داده می شود ،ولی آن را قبول نمی کنند تا به دست مردی از اهل بیتم می رسانند.اونیز زمین را پراز عدل خواهد کرد آنگونه که پر از ظلم شده باشد.هرکس از شما که آنان را درک نمود باید به آنان ملحق شود گرچه بر روی برف باشد.»[7]

      از آنجایی که در این حدیث آمده است؛پیامبر (ص)خود می دانستند که بعد از ایشان ائمه (ع) به زحمت می افتند و ظلم های زیادی به حقّ آنان خواهند کرد .از زبان این حدیث می توان دریافت که بیشترین ظلم را  در میان ائمه ی طهارت(ع) آخرین آنها می بینند که ایشان خاتم تمام ویژگی های پیامبران(ص) وامامان (ع) هستند. همراهی هم که در این روایت به آن تصریح شده است نیز باتوجه به ویژگی های آن همان سیّد خراسانی است که از تبار ایرانی خروج خواهد کرد وبرتمام حق طلبان واجب است اورا یاری کنند تا در رکاب امام زمان(عج) قرار بگیرند.

 

  2.«وجود دجّال»

      دجّال یکی از نشانه هایی است که در آخر الزمان اتفاق خواهد افتاد . دجّال از ریشه ی “دجل” به معنای دروغگوی حیله گر است .در زبان عربی به معنای آب طلا است وبه همین علت افراد بسیار دروغگو که حق را واژگون وبه سان باطل جلوه می دهند وبالعکس ،با لغب دجّال معرفی می شوند.[8]

    این نشانه در روایات واحادیث تصدیق شده است وآن را به صورت های متفاوتی دانسته اند.بعضی ها آن را مختص به وقایع آخرالزمان نمی دانند واعتقاد دارند که دجّال درتمامی زمان ها وجود داشته است امّا به صورت متفاوت .بعضی دیگر هم آن را به وجود انسانی متفاوت از انسان های دیگر معرفی کرده وبرای آن ویژگی هایی را برشمرده اند.بعضی دیگر آن را یگ دستگاه  سیاسی برای پراکنده کردن دروغ درمیان مردم و ریشه کن کردن یک فتنه بزرگ در جهان می دانند.

  پیامبر(ص) در مورد دجّال می فرمایند:

  لا تَقُومَ السَّاعَة حَتّی یَخرُجُالمَهدِی من وَلَدِی،وَلایخرج المَهدِی حَتَّی یخرج سُّتون کذّاباً کلهم یقول: أنا نَبِی؛

  «قیامت برپا نمی شود مگر وقتی که مهدی از فرزندانم قیام کند ومهدی قیام نمی کند مگر، وقتی که شصت دروغگو خروج کنند وهرکدام بگوید:من پیامبرم.»

      پس میتوان دریافت که دجال میتواند ،بیش از دونفر باشد وهر دروغگویی که در جامعه تاثیر زیادی داشته باشد و باعث فتنه شود،یک دجال است.[9]

الف.«ویژگی های دجّال»

 

      در کتابی آمده است که عبدالله بن عمراز پیامبراسلام (ص) روایت می کند ومی گوید:

  «حق تعالی هیچ پیغمبری را نفرستاده إلّا آنکه انزار نمود،قومش را از دجّال ولیکن اورا در این امّت ظاهر گردانید و او(دجّال) بیرون خواهد آمد .برخری سوار که عرض مین هردوگوش آن خر ، بک میل باشد وبهشت ودوزخی وکوهی از نان ونهری پر از آب ، همراه او سیر خواهد نمود واکثر تابعان او یهود و زنان و اعراب باشد ودر جمیع آفاق خواهد گشت به غیر از مکّه و مدینه که قدمش به حرمین نخواهد رسید ."أنا رَبَّکُمُ الأعلَی"خواهد گفت ؛هرگاه امر او برکسی مشتبه شود باید بداند که خدا أعور نیست وبرخر سوار نمی شود .»[10]

      از این سخن دریافت می شود که برای هر حجّتی بر روی زمین یک نوع دجّال قرار دارد .از این رو برای امام زمان (عج) نیز یک یا چند دجّال قرار دارد .ایت دجّال ملعون دارای ثروت بسیاری بوده و زنان و اعراب از آن متابعت می کنند . آن گونه که ظاهر است تمام عالم آن را درک می کنند و دروغ ها وظلم های او را می بینند ومی شنوند ؛امّا انگار هیچ ضرری به مکّه ومدینه نخواهد زد که این خود جای شکر باقی می گذارد.این شخص ملعن خود را خدای عالمیان می داند ودوست دارد که جهانیان او را عبادت کنند واز دستورا تش متابعت نمایند.

در یک حدیثی از امیر المومنین علی (ع) آمده است که،ایشان پس از خواندن خطبه فرمودند:

  «سلونی ایها الناس قبل أن تفقدونی»

  از امیر المومنین (ع) پرسیدند:  یا امیر المومنین(ع)کی دجّال بیرون آید؟

      علی(ع) جواب دادند:«این از اسرار مخفیه است وشاید رخصت اضهار آن نباشد و امّا آن را نشانه ها وعلامت هاست که همه به هم متّصل است ،فوت کردن وسهل دانستن نماز و برطرف شدن امانت و رواج یافتن وحلال دانستن دروغ و افتراو رشوه خوردن ….»

  سپس أصبغ بن نتابه برخاست وگفت :یا امیرالمومنین! دجّال کیست ؟

      فرمود:« دجّال کسی است که تصدیق کننده آن شقی وتکذیب کننده ی آن سعید .از اصفهان بیرون آید ، چشم راست ندارد و چشم چپش در پیشانی است ،مانند ستاره سرخ ،لفظ کافر در زیرآن نقش، برخری سرخ رنگ سوار ، طی ارض به سرعت نماید ، به هر چشمه که قدمش برسد آن چشمه بر زمین فروبرد و اکثر تابعان او از اولاد زنا باشند و اصهاب طیلسان و یهودیان ؛و آن ملعون با آن که طعام خورد ودر بازار ها رها گردد وبه آواز بلندی که همه جا رسد “أنا رَبَّکُمُ الأعلَی” گوید .بقیة الله درحوالی شام درعقبه ای که آن را  “فیق"خوانند در ساعت سیّم در روز جمعه او را به قتل آورد…»[11]

   در روایتی آمده است:او دارای قدرت وتأثیر عجیبی است ، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط پیشانی اوست ومانند ستاره ی صبح می درخشد .چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است .داخل دریا می شود و آفتاب با او می گردد . کوهی از طعام ونهری از آب همیشه با اوست ؛ آسمان به دستور وی باران می دهد وزمین گیاه می رویاند.اختیار گنج های زمین با اوست.مرده را زنده می کند؛با صدایی بلند که تمام جهانیان صدای او را می شنوند می گوید:من خدای بزرگ هستم به سوی من بشتابید. وی از همه جا می گذرد وفقط در مکّه ومدینه قدم نمی گذارد .بیشتر پیروان او یهود وزنان عرب های بیابانی است.[12]

     این گونه می توان گفت که ،شاید دجال در اعمال خود از سحر و جادو استفاده می کند ویا این که دارای چنان قدرتی است که می تواند تمام این اتفاقات را رقم بزند و دقدقه ای برای فردای خود نداشته باشد.

     بردجّال مسیح نیز می گویند همانگونه که به حضرت عیسی چنین لقبی را نسبت می دهند . اما دلیل این نام گذاری چیزهای دیگری است من جمله:

  الف) از آن جهت که ابروانش بر روی چشم راستش قرار گرفته و چیزی را نمی بیند او را مسیح می گویند.

  ب) او زمین را می پیماید لکن به این دلیل اورا مسیح خوانده اند.

  ج) از آنجا که با حضرت مسیح به مقابله می پردازد براو مسیح می گویند.

  د) یکی از دو قسم صورتش چشم ندارد وصاف است لذا او را ممسوح نامیده اند.لفظ دجّال نیز بر وزن فعّال صیغه مبالغه است ازمادّه دجل به معنای پوشش ومخلوط کردن است.دروغگورادجّال می نامند؛زیرا حق را با باطل مخلوط می سازد .و مسیح دجّال را نیز دجّال می نامد از آن جهت که حق را می پوشاند و با دروغ پردازی هایش آن را به مردم مشتبه می سازد .

  ه) خودش نیز لغب مسیح را به خودنسبت می دهد ومی گوید:"أنا مسیح".[13]

  ب.«درگیری با دجّال»

 

      در مصادر اهل سنت ،بخاری نقل می کند که از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود :

  «دجال خروج خواهد کرد تا اینکه در ناحیه ای از زمین فرود می آید و سه بار اعلان آماده باش میدهد، آنگاه به سوی او هر کافر ومنافقی حرکت می کند.»[14]

     در مورد این که دجّال به چه اندازه حکومت می کند وبرسرقدرت قرار می گیرد؛به  صورت دقیق، خبری در دست نیست ،امّا اجمالاًبه عددی اشاره شده است .برای مثال،امام علی (ع) می فرمایند:

  «…و یقیم الدجّال أربعینَ یَومٍ أوَّل یَومً کَسَنَةٍ والثانِی فَأَقَل…»

“دجّال چهل روز حکومت دارد.روز اوّل حکو مت او همانندیک سال است.روز دوّم او ، کمی کمتر از یک سال است ، همینطور که می گذرد کمتر می شود تا اینکه روز های آخر او همانند روز های شما می شود.»[15]

    از بعضی روایات میتوان دریافت که دجّال به دست حضرت عیسی به هلاکت میرسد.یعنی بعد از قیام امام زمان (عج)است که زمین از وجود آن ملعون خالی میشود.

  پیامبر(ص)درحال قرائت خطبه ای بودند وصفات دجّال را می گفتند ،که در آن حال اُمِّ اَبِی المکر عرضه داشت در این وقت ،عرب کجایند؟

  حضرت فرمودند:«در آن زمان عرب ها کم هستند در آن روز بزرگ عرب در بیت المقدس می باشد ورهبر وامام آنها مرد صالح می باشد .درحالیکه امام اعراب می خواهد نماز صبح را بخواند ،ناگهان به طرف عقب برمی گردد.برای اینکه حضرت عیسی به جلو بیایند ونماز را امامت کند، پس حضرت عیسی (ع) دو دست خود را بین دو کتف امام (ع) می گذارد وبه او می گوید:شما جلو بایستید ونماز را امامت کنید چرا که امامت برای شما قرار داده شده است.پس آن امام ،امامت نماز را به جای می آورد.پس هنگامی که نماز تمام شدحضرت عیسی(ع) می گویند:دربها را باز کنید؛پس دربها را باز میکنند در حالی که دجّال را مشاهده می کنند که به همراهی او هفتاد هزار یهودی مسلّح به سلاح نشانه دار هستند، پس هنگامی که نگاه دجّال به حضرت عیسی(ع) می افتد ،دجال آب می شود، همچنانکه نمک در آب حل می شود وشروع به فرار می کند. پس حضرت عیسی (ع) می گوید :من برای تو ضربه ای قرار دادم که هیچ کس بر ضربت من سبقت نگرفته است .پس حضرت او را تعقیب می کند و را در نزدیکی “باب لدّالشَّرقی” دستگیر می کند وبه قتل می رساند؛ در اینجا همه یهود فرار میکنند و هیچ پناهگاه وجایگاهی باقی نمی ماند که یک یهودی در آن پنهان باشد مگر آنکه خداوند آن پناهگاه را به سخن ونطق می آورد حتی اگر پشت سنگی ویا پشت درختی ویا پشت دیواری پنهان باشند.[16]

     در مورد این مبحث آخر نیز در روایات تصریح شده است که قیامت برپا نمی شود مگر این که یهودیت از بین برود و تمام یهودیان کشته شوند واگر یگی از آنان پشت سنگی ویا پشت درختی پنهان شود آن به صدا در خواهد آمد و خواهد گفت که: بیا این یهودی را بکش.

  از حضرت علی(ع) روایت شده است که می فرمایند:

  «حضرت مهدی (عج) با یارانش از مکّه به بیت المقدس آمده ودر آنجا بین آن حضرت با دجّال وارتش آن جنگ می شود.دجّال وارتشش مفتضحانه شکست می خورند.به طوری که از اوّل تا آخر آنها به هلاکت می رسند و دنیا آباد می شود وحضرت مهدی (ع)عدالت وقسط را در جهان برپا می دارد .»[17]

 ج.«احتمالات درمورد دجال»

  

     در مطالبی احتمال داده اند که دجال همان سفیانی باشد که در مورد آن گذشت؛اما در کتب عامّه آن را با عنوان دجال یاد کرده اند وکتب خاصه آن را با عنوان سفیانی نام برده اند. اما باید گفت که تفاوت های بسیاری بین آنان وجود دارد،من جمله که،دجال خود را خدا معرفی می کند وکافری است که کفر او واضح است. اما سفیانی چنین نمی کند ودر بعضی موارد سعی دارد خود را شخصی با شعور وعارف جلوه دهد.فقط در روایتی داشتن صلیب برگردنش را تصدیق کرده است که اگر درست باشد او یک مسیحی است ،ولی باز هم روایت از معصوم (ع) نمی باشد،پس ارزشی ندارد.[18]

     بسیار نیز احتمال می رود که منظور از دجال همانا قدرت های آخرالزمان باشند که برای منافع خود وبرای همقدم کردن مردم با خود دروغ های زیادی را تحویل می دهند وبیگاری هایی را از آنان می کشند. بسیاری این نظر را تقویت کرده  وتمام ویژگی ها را برای این نوع دجال که استکبار جهانی باشد می دانند،همانگونه که استکبار نیز نه معنای واقعی همان دجّال است. برای نمونه دجال را دارای کوهی از نان ونهری از آب دانسته اند که کنایه از امکانات و رفاهیات آنان است که به خاطر ظلم ها در اختیار گرفته اند.

     از ویژگی های دجال آمده بود که همه جای زمین سفر می کند…در این مورد کسانی آن را به وسایل ارتباطاتی ،مخابراتی ویا تبلیغاتی که اطلاعات را به تمام مردم دنیا می رساند و اطلاعات زیادی را نیز در یافت می کند وهمچنین ماهواره ها که تمام ما از مضرات آن و نتایج آن با خبریم ؛نسبت داده اند.

     در این مورد همراهی ویژگی دیگری از دجال نیز وجود دارد که ،آمد او حق وباطل را در هم می آمیزد ،که در شبکه ها ی ماهواره ای واطلاعاتی جهانی این بخش بسیار مهم به کثرت دیده می شود.مثلا با بیان مطالبی همچون: طرفداری از حقوق بشر ،صلح ،امنیت و… به بیان خبرهایی می پردازد که در ضمن آن دروغ های زیرکانه ای را تحویل مردم جهان می دهد.

  سیّد محمد صدر می گوید:

  « دجال رمزی است از اوج تمدن و تکنیک غرب که با اسلام ومبانی آن ستیز دارد.تمدنی که در صدد به سلطه کشیدن هر انسانی است…ما به طور وضوح مشاهده می کنیم که چگونه تمدن وتکنیک غرب ،مادّی گرا در این عصر بر تمام جوامع حتی مسلمانان تسلط پیدا کرده است…»[19]

 

3.«طلوع خورشید از مغرب خود»

 

    طلوع خورشید از مغرب در روایات و احادیث اشاره شده است ،که اتفاق خواهد افتاد. امّا نکته ی قابل تأمل این است که در احادیث وروایات نوعی دوگانگی زبانی و معنایی وجود دارد که باید به آنها توجه داشت ؛چراکه استخراج بسیاری از روایات در دست این منظور است و تنها یک اشتباه می تواند تفسیر یک سخن از ائمه(ع) ویا پیامبر(ص) را با تأویل نادرست برساند که خود گمراهی را به دنبال دارد.

      لسان روایات در باب علائم ظهور نیز مانند نکته ی بالا است وبه دو نوع ،زبان اخباری ساده  و زبان نمادین وسمبلیک تقسیم می شود . من جمله روایاتی که درمورد آنها  این دوزبان صدق می کند همین موضوع مورد بحث یعنی،"طلوع خورشید از مغرب خود” است.

  اول)زبان اخباری ساده:

     فضل بن شاذان از حضرت باقر (ع) نقل می کنند که ،ابی حمزه ثمالی از ایشان پرسیدند:آیا خروج سفیانی قطعی است؟

  امام (ع) در جواب فرمودند:

  «بلی و ندای (آسمانی)نیز حتمی است ،چنانکه طلوع خورشید از مغرب خود واختلاف بنی عباس در دولت و نفس ذکیه و خروج قائمی از آل محمد(ص) نیز حتمی است…»

      اگر زبان اخباری وساده را درمورد این مبحث در نظر بگیریم میتوان دریافت که بنا به قول معصوم(ع) ، چنین اتفاقی ، به وقوع خواهد پیوست و ،واقعاً خورشید از مغرب بیرون می آید و این هم یکی از وقایع خارق العادّه زمان پیش از ظهور خواهد بود ،که با آن تمام انسان های روی کره زمین باری دیگر متحیّر و بهت زده خواهند شد وپی به حقّانیت این دین الهی و معصومان(ع) می برند.البته این اتفاق نیز از روایتی دیگر هم قابل برداشت است که آورده شده است:

      خورشید از ظهر تا اواسط عصر از حرکت باز ایستد… هنگامی که درخشش خود را توأم با حرکت از سوی مغرب از سر گیرد وابر ها وغبار های آسمان زدوده گردد ، چنین بر چشم عالمیان نمایان خواهد شد که گویا خورشید از مغرب ، طلوعی دیگر را آغاز کرده است .[20]

  دوم) زبان نمادین وسمبلیک:

     در پنین زبانی باید توجهی بیشتری نمود، چرا که منظور آن چیز ظاهری نخواهد بود و ما باید پی به باطن آن ببریم و مفهوم آن را درک کنیم. باروش دیگری هم می توان پی بره که آیا چنین زبانی به کار رفته است یا خیر ! آن هم این است که روایات دیگر را با آن تطبیق دهیم واگر وجه تمایزی در آنها پیدا شود ،میتوان گفت که این زبان نمادین وسمبلیک است که ، درجایی آن را با این زبان ودر جای دیگر آن را با زبانی دیگر بیان کرده است.

 مثلا درمورد حدیث بالا ، در جایی دیگر آورده اند که:

  «وَ هُوَ شَمسُ الطَالِعَةِ مِن مَغرِبِهَا»                       

  « مهدی همان خورشید مغرب است»

     اگر این زبان نمادین را درنظر داشته باشیم خواهیم دید که براداشت های دیگری از احادیث خواهیم کرد. از این حدیث می توان دریافت که، حضرت مهدی(عج) به خورشیدی تشبیه شده است که از مغرب می آید . از آنجایی که غرب خود یک لانه ی فتنه است ودر تاریکی ظلم در حال غرق می باشد؛ حضرت قائم(عج) مانند یک نور عظیم ،که در این حدیث به خورشید تشبیه شده است ، قیام می کند وپرده ظلمانی این فتنه ها را برمیچیند و نور فهم وشعور و حقّانیت خود را برسر این کشور های ظلم زده می گستراند .در نتیجه آن انقلاب سبزی که ما منتظرش بودیم اتفاق خواهد افتاد.[21]

     افرادی خروج خورشید از مغرب را تکذیب کرده اند و همان کنایه ای بودن این احادیث را تصدیق کرده اند. آنان می گویند که تمام معجزات هستی ، به دور از نظام طبیعت نمی باشد واگر معجزه ای هم بخواهد به وقوع برسد در نظام طبیعت است ونه به دور از آن . اگر هم در روایات این اتفاق از حتمیات شمرده شده است حتماً در باب محدوده ی نظام حاکم خواهد بود.[22]

 

4.«غلبه کفر و فسق وفجور»

 

   در آخر الزمان فسق وفجور گسترش میابد وهمین فساد است که بعضی از نشانه های حتمی را به وجود می آورد و زمینه ی فکری وعقلی را برای نفرت از گمراهی به وجود می آورد.

 الف.«عفاف زن»

 

     یکی از نتایج این فساد ها، که  در جامعه نمود پیدا می کند این است که زنان عفاف وپاکدامنی خود را از دست می دهند و به تبع آنها مردان برای رفع هوا های نفسانی خود دست به سوء استفاده از این شرایط می زنند. افرادی هم هستند که در این فضا ها به دنیا می آیند و از همان اوّل ماجرا بدون هیچ آگاهی ای این چنین زندگی می کنند و کسی برای آنها دلیل وبرهانی قاطع نمی آورد که این چنین بودن نادرست و زندگی با این راهکار تباه خواهد بود.

     در حکایتی آمده است که ، مرحوم دستغیب تعریف می کردند که ، چند سال قبل خانم محترم وعلویه ای که مداومت به نماز جماعت مسجد جامع داشت، به بنده گفت:

    مدّت ها است که به جدّه ام صدیقه ی طاهره فاطمه زهرا (س) برای نجاتم متوسل شده ام تا اینکه شب گذشته در عالم رویا آن حضرت را دیدم و عرض کردم:بی بی ما زنان چه کنیم که اهل نجات باشیم؟

     فرمود: شما زنان به شش چیز مواظبت کنید تا اهل نجات شوید؛ ومن غفلت کردم از پرسش آن شش چیز واز خواب بیدار شدم، حال شما بگویید آن شش چیز کدام است؟

     بنده بنظرم رسید که درقرآن مجید ،آخر سوره الممتحنه وظایف زنان وشروط پذیرفته شدن بیعت آنها با رسول خدا را بیان فرموده است.سپس به آیه دوازده  از سوره مزبور مراجعه نموده وشماره کردم، دیدم شش چیزاست به آن علویه، تذکیر دادم که قطعاً مراد حضرت صدیقهء کبری، همین شش چیز است.

   برای اینکه زنان مسلمان وظایف خود را بدانند آیه مزبور با مختصر ترجمه ای تقل می گردد:

«یا اَیُّهَاالنَّبِیُّ إِذا جاءَکَ المُومِناتُ یُبَایِعنَکَ عَلی أَن لا یُشرِکنَ بِاللَّهِ شَیعاً وَلا یَسرِقنَ وَلا یَزنِینَ

وَلا یَقتُلنَ أَولادَهُنَّ وَلا یَأتِینَ بِبُهتانٍ یَفتَرِینَهُ بَینَ أَیدِیهِنَّ وَأَرجُلِهِنَّ وَلا یَعصِینَکَ فِی مَعروفٍ فَبایِعهُنَّ وَاستَغفِرلَهُنَّ اللَّهَ إنَّ اللَّهَ غَفُورٌرَحِیمٌ»[23]

  «ای پیغمبر! چون زنان مومنه پیش توآیند وبخواهند که با توبیعت کنند،باید عهد ببندند که شش چیز را ترک کنند، برای خدا هیچ چیز را شریک قرارندهند.هرگزفحشا وزنا نکنند ودیگران را به گناه نیندازند.فرزندان خود را نکشند وهرگز سقط جنین نکنند.به هیچ عنوان دروغ نگویند وبه کسی تهمت نزنند و هرگز با پیغمبر خدا مخالفت نکنند وهمه دستورات او را که در دین اسلام آمده اطاعت نمایند.پس با این زنان طبق شرایطی که گفته شد بیعت کن وبرایشان از خدا آمرزش خواه که خداوند آمرزنده ومهربان است.[24]»

ب.«زنان در آخرالزمان»

 

      بدون شک وجود فتنه های متفاوتی که در پیش از ظهور قرار دارد، تأثیرات متفاوتی بر روی افکار مردم می گذارد وشاید به سوی فساد وتباهی پیش بروند. در این تباهی هم ظاهر انسان ها آسیب می بیند وهم باطن آنها که ،ظاهر نایانگر باطن است.

     بسیاری از زنان در آخر الزمان الگویه خویش یعنی حضرت فاطمه (س) را از یاد می برند وفقط اسماً او را می شناسند واحترامی به ایشان نمی گذارند. امتیازاتی که به یک زن در دیدگاه اسلام داده شده است به ارزش نمود داده می شوند و خود آن زنان ارزش خود را با کارهایی که انجام می دهند پایین می آورند.

      یکی از فساد هایی که در آخرالزمان گریبان گیر خانم ها می شود شبیه شدن آنها به مردان است که قوای شهوت مردان را تحریک وخود را ،به سان یک کالای بی ارزش می فروشند.زنان لباس مردان را می پوشند و زینت های خود را نمایان می کنند؛ آنان با این کار خود ررا کم ارزش کرده واز رحمت خداوند دور می شوند ،بااین وجود در آغوش شیطان قرار می گیرند واین تنها خود آنان اند که میتوانند برای فراراز این لجن زار فکری بکنند.

  پیامبر(ص) در روایاتی این چنین کسانی را لعن فرموده اند:

«لعن الله المشتبهات من النساء بالرجال والمشتبهین من الرجال بالنساء»

  «خداوند لعنت کند زنانی که خود را به صورت مرد در می آورند ومردانی که خود را به صورت زن در می آورند.[25]»

از  پیامبر (ص) نقل شده است که فرمودند:

  «لعن الله الرجل یلبس لبسة المرأة و المرأة یلبس لبسة الرجل»

  «خداوند لعنت کند مردی را که همچون زنان وزنی را که همچون مردان لباس بپوشد.»

     ائمه ی اطهار (ع) مردم را حال چه زن وچه مرد از پوشیدن لباسی که اورا انگشت نما گرداند منع کرده اند. برای رسوایی انسان این کافی است که لباسی بر تن داشته باشد که اورا انگشت نما بسازدومردم اورا به این طور لباس ها بشناسند ویا برمرکبی انگشت نما سوار شوند که مردم به صورت غیر عادّی توجهشان به آن جلب شود.

  از امام صادق(ع) سوال شد که ،منظور از لباس شهرت شهرت چیست؟                                     فرمودند: «مرکب دو رنگ وابلق.»

     در این حدیث منظور این است که از چیزی که در نزد مردم غیر عادّی باشد ومردم آن را غیر معمول بدانند باید دوری شد چرا که باعث مسخره شدن ویا انگشت نما شدن می شود .امّا این گونه که معلوم است ؛ افراد در آخر الزمان غیر معمول بودن را دوست دارند و تلاش خود را برای اینگونه بودن می کنند که شاید توجّه افراد جامعه این گونه به آنها معطوف شود.

      شاید نکته ی دیگری که این حدیث در دل خود دارد این است که، مردم از لحاظ روحی دارای کمبود می شوند ، تاجایی که حتی کانون گرم خانواده آن را ترمیم نمی کند. پس مردم جامعه دست به خود نمایی وافراط وتفریط می زنند ،که تا شاید این احساس نیاز را این گونه ارضا کنند، وتنها جواب را این می بینند.

      اولین چیزی که در این نوع جامعه برای دامن زدن به حوادث توصیه می شود ، تحریک بیشتر آن است،  پس افراد شیطان صفت دست به کار می شوند، تا شعار هایی پوچ وبی مایه را، که تنها مأموریت آنها گمراهی مردم ساده دل است پراکنده کنند .یکی از این شعار ها “زن سالاری"است.

     این شعار همان راه بازگشت به زمان جاهلیّت است، که اعراب آن زمان نیزجز زن وشمشیر چیز دیگری را نمی شناخت . او هر راهی را برای خوش گزرانی وسوء استفاده از زنان پیدا و از آن هم دریغ نمی کرد . حال این باعث تأسف است ، که زنان با بی توجهی به این مسائل، خود را بازیچه ی دست مردان هوس ران می کنند واگر به آنها تذکری هم داده شود نسبت به آن فکر نمی کنند وجبهه می گیرند.

     آنان به مسائل اسلامی،وبرنامه ی زندگی خود که قرآن باشد،کمتر توجهی نمی کنند .چرا که در این برنامه چگونگی ساختار خانواده را مشخص کرده وبه تبع آن جامعه را سرو سامان می دهند.درقرآن آورده شده است که:

  «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعضَهُم عَلَی بَعضٍ وَبِمَا أنفَقُوامِن أموَالِهِم فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلغَیبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهجُرُوهُنَّ فِی المَضَاجِعِ وَاًضرِبُوهُنَّ فَإن أطَعنِکُم فَلا تَبغُواعَلَیهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیَّاً کَبِیراً»

       «مردان ،سرپرست ونگهبان زنانند،به خاطر برتری هایی که خداوند،برای بعضی دیگر قرار داده است،وبه خاطر هزینه هایی که ازاموالشان می کنند.وزنان شایسته ،زنانی هستند که متواضع اند،ودرغیاب اسرار حقوق اورا در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده ،حفظ می کنند.وزنانی راکه از سرکشی ومخالفتشان بیم دارید،پندو اندرز دهید ودر بستر ازآنان دوری نمایید وآنها راتنبیه کنید.اگر از شما پیروی کردند ،راهی برای تعدی برآنها نجویید.خداوند بلند مرتبه وبزرگ است.»[26]

     آن گونه که از این آیه می توان برداشت کرد نظام خانواده اسلامی باید این گونه باشد که مردان سرپرست خانواده اند وتمام هزینه های آن را باید متکفل شوند وزنان با وجود همسرشان هیچ وظیفه ای در قبال این که در آمد داشته باشند ،ندارند . با این حال که مراعات شوهر یکی از وظایف اوست ودر مخارج زندگی باید اسراف نفرمایند.پس زنالن همچون گوهری اند که خداوند آنان را در حفاظ خانواده محفوظ نگه داشته است واین مردان اند که باید آنان را نگهبانی کنند.

      پس چه زیبا خداوند زن را اکرام کرده است وبرای شادابی او ،برنامه ای بس مفصل آورده است که تا کانون خانواده در تمام مراحل زندگی گرم باشد و عبادات نیز کامل کننده و بوی خوش آن است.

     حال ما مردانی را داریم که در بست، تسلیم زنانی هستند که به خواسته ها وعلایق همسران خود توجهی ندارند . این گونه افراد ،اشخاص کم مایه وسستی اند که نمی توانند جلوی هرزگی های همسر خود را بگیرند ، چون خِرسان خواب آلود نمی بینند که، مردان دیگر ،چگونه بر زنشان هرزگی می کنند وحتی آنان احساس تأسف که ندارند ،متأسفانه احساس بزرگی وخوشهالی نیز می کنند.

  پیامبراکرم(ص) فرموده اند:

  «مردانی که به طور مطلق از زنانشان پیروی کنند هلاک می شوند.»

  امیر المومنین(ع) نیز در این باره فرمودند:

  «آن مردی که در بست،تسلیم زن شودخداوند اورا با صورت به آتش جهنّم می اندازد.»[27]

ج.«حظور زنان در جایگاه مردان»

 

    یکی از مشکلاتی که در جوامع بشری در آخر الزمان پیش می آید این است که جایگاه زنان ومردان تغییر پیدا می کند ، یعنی کار های مردانه به دست زنان وکار های زنانه به دست مردان می افتد.

     زنان درجایگاه مردان به سرپرستی خانواده ،مشغول می شوندو مردان خانه نشین ومسائل خانه داری را رفع ورجوع می کنند. کارهایی که در نزد مردان حظور داشت به نزد زنان می آید و این چیزها در جامعه یک مسئله ی عادّی خواهد بود.

رسول خدا(ص)درباره زن های آخر الزمان به سلمان فارسی فرمود:

  «سوگند به آن خدایی که جان من به دست اوست در آن زمان زن با همسر خود در تجارت ،شریک خواهد بود .»

     حضرت محمد (ص) درکنار کعبه ، ضمن بیان اشراط الساعة و نکوهش احوال  مردم آخر الزمان فرمود :

  « سوگند به خدایی که جان من در دست قدرت اوست ، ای سلمان در آخر الزمان زن ها همانند مرد ها به تجارت مشغول خواهند شد، و زن با شوهر خود ، در تجارت همراه وشریک خواهد بود .»[28]

  از حضرت مهدی(عج) نقل شده است که فرمودند:

  «نشانه آشکار شدن من، زیاد شدن هرج ومرج وفتنه ها وآشوب هاست.»[29]

     علامّه مجلسی، درباره نشانه های ظهور،روایتی از امام صادق(ع) آورده است که در آن بیش از یکصد نوع گناه وانحراف اخلاقی ،اجتماعی،اعتقادی وفرهنگی که در دوران غیبت ،دامن گیر جوامع اسلامی می شود، پیش گویی شئه است .ازجمله:رشوه خواری ،قمار بازی،شراب خواری،زیاد شدن زنا،لواط، قطع سله رحم،سنگ دل شدن مردان ،اهتمام مردم تنها به شهوت وشکم،از میان رفتن شرم،نپرداختن ذکات وخمس،کم فروشی،بی اعتنایی به اوقات نماز،آراستن مساجدبه زیور آلات،گزاردن حج به انگیزه های مادّی وبرای غیرخدا،رعایت نکردن احترام بزگترها،پیروی از ثروتمندان ،صرف کردن سرمایه های عظیم در فساد وابتذال وبی دینی،چاپلوسی وتملق گویی و…

    زیاد شدن فساد ها وبی رحمی ها درجوامع بشری ، که در روایت بالا اشاره شده است ،نشانه ای است برنزدیکی ظهور امام(عج). البته این نوع زشتیها در تمام تاریخ وجود داشته است امّا در آخرالزمان به اوج خود خواهد رسید و جهان را سرریز خواهد کرد.انسان ها در باتلاق بی فکری ها وفساد های خود دست وپا خواهند زد وبه انحطاط ونابودی کشیده می شوند.

  همان گونه که در روایتی آورده اندکه :

یملأالله به الأرض قسطاً وعدلاً بعد ما ملئت ظلماً وجوراً؛

«خداوند، به وسیله ظهورمهدی(ع)زمین را پر از عدل ودادمی سازد،پس از آن که از ظلم وستم پرشده باشد.»[30]

     شهید مرتضی مطهری،روایتی از شیخ صدوق می آورد مبنی براین که: منظور از فرا گیر شدن ستم، آن است که هر یک از شقی وسعید،گروه حق وباطل ،به نهایت کار خود می رسند.ستمکاران وبدکاران،به نهایت درجه بدی ونابکاری میرسند.ستمکاران وبد کاران ،به نهایت درجه بدی ونابکاری می رسند و لهیب آتش آنان همه را فرا می گیرد .در این هنگام، که صالحان درمظلومیت واستضعاف به سرمی برند وهمه راههای چاره برآنان بسته شود،مهدی (ع)ظهور می کند ودنیا را پراز عدل وداد می کند.[31]

امام صادق(ع) می فرمایند:

  «و رأیتَ الرَّجُلَ إِذامرّبهِ یَومٌ وَلَم یُکسِب فیه إلذَّنبِ العظِیمَ مِن فُجُورٍ…»

«مردی را می بینی هنگامی که یک روز براو گذشته وگناه بزرگی انجام نداده است. از قبیل فحشاءکم فروشی،کلاه برداری ویا نوشیدن مست کننده ای بسیار غمگین واندوهگین می شود.[32]»

امیر المومنان علی(ع) می فرمایند:

  «یظهر فی آخر الزمان واقترات السَّاعَة وَهِوَشَرَّ اللَزمِنَةِ نِسوَةٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیاتٌ مُتَبَرٌّ جَاتٌمِن الدِّین دَاخِلاتٌ فِی الفِتَنِ مَائِلاتٌ إِلی الشَّهَواتِ…»

  «در آخر الزمان ونزدیک شدن رستاخیز که بد ترین زمان است؛زنانی آشکار می شوند که برهنه ولخت هستند؛زینت های خود را آشکار می سازد،به فتنه ها داخل می شوند وبه سوی خواسته های نفسانی و شهوت ها می گرایند. به لذت هامی شتابند،حرام های الهی را حلال می شمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود.»

     از ویژگی های یاد شده هرچند درهمه ی دوره های زندگی انسانها بوده است؛ به نظر می رسد درپایان دوران به اوج ونهایت خود می رسد از این رو مورد تأکید روایات قرار گرفته است.[33]

امام باقر(ع) در مورد این گونه اتفاقات نیز می فرمایند:

      «آنگاه که مردان به زنان تشبه کنند وزنان به مردان ؛و مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان، وزنان بر زین ها سوار شوند و شهادت های دروغ پذیرفته شود وشهادت های عدول مردود گردد ومردم خونریزی و ارتکاب زنا و ربا خواری را سبک شمارند واز اشرار به خاطر زبانشان پرهیز کنندو…»

 

5.«فراگیر شدن ستم»

  امیرالمومنان علی(ع) در این موادر آورده اند که:

  «هنگامی که مردم راه ورسم و فرهنگ و معنویت نماز را نابود ساختند وبه پوسته آن قناعت کردند و ویژگی امانت و امنت داری را ضایع ساختند و دروغ پردازی را روا شمر دند و ربا خوارگی  و رب را مباح دانستند و رشوه دادند و گرفتند و دین به دنیا فروختند و سفیهان و کم خردان را به اداره ی امور جامعه گماشتند و قطع رحم کردند و هوا های دل را پیروی کردند و ریختن خون ها را آسان ساختند. هنگامی که بردباری ، ناتوانی شمرده شد و بیدادگری ،باعث افتخار گردید و زمام داران ،فاجر وبد کار و وزیران، ستمکار شدند ومأموران ومجریان عدالت ، خیانت پیشه ساختند و گویندگان و قاریان قرآن ، به فسق و گناه روی  آوردند و شهادت های دروغین در جامعه پدیدار شد و کارهای زشت ناپسند و تهمت تراشی ها و گناهکاری و تجاوزگری علنی گردید ، آنگاه که قرآن به صورت زیبایی چاپ وجلد و تزیین گردید و مسجد ها آراسته شد و مناره ها سر به آسمان سایید و اشرار مورد تجلیل قرار گرفتند و صف های جماعت فشرده ودلها ازهم دور شد و عهد ها و پیمان ها گسسته و آن وعده ی بزرگ نزدیک گردد و زنان به خاطر حرص به دنیا ، درکسب وکار همسران خود شرکت کردند و به بازار ها و مغازه ها وکارخانه ها سرازیر گشتند.

       صدای آواز فاسقان همه جا پخش وبه گوش ها رسید و هرچه گفتند و خواندند از آنان پذیرفته شد . رهبری جامعه ها به دست اراذل  واگذاشته شد وبا فاجر به خاطر ترس از شرا رتش ، مدارا گردید و دروغ ساز و دروغ پرداز ، تصدیق و تایید شد و خیانت کار ، امین شمرده شد .

       هنگامی که کنیزان آوازه خوان و رقّاصه ها وآلات لهو و موسیقی به کار گرفته شد ونسل های آخرین به نسل های پیشین نفرین کردند و زنان برزین ها سوار شدند و تلاش کردند خود را شبیه مردان سازند و مردان نیز خود را در ظاهر واخلاق به سان زنان و دیگری برخلاف حق و عدالت و بدون آگاهی ، به خاطر رفاقت با کسی ، به نفع او به دروغ گواهی کرد .

      آنگاه که تفررقه در دین و آموزش علوم دینی ، نه برای خدمت به دین بلکه برای دنیا وقدرت و ریاست ببه کارر گررفته شد و کار دنیا را بر کار آخرت  برگزیدند و با ریا و تظاهر و عوام فریبی و گرگ های خون خوار ، لبس گوسفند آرام پوشاندند ، ظاهر های مردم ، آراسته ، امّا دلها ، عفونت بارتر از مردار متعفن و تلخ تر از گیاه تلخ وبد طعم گردید .[34]

امیرالمومنان علی(ع) میفرمایند:

      «برمردم روزی فرا می رسد که از قرآن جز رسم آن باقی نماندو ازاسلام جزنام آن ؛بدان نامیده می شوند،در حالی که دورترین مردم از آن هستند!مسجد های آنان آباد ،اما از هدایتگری خراب است!

  پیامبر اسلام(ص)در باره دینداری این دوران فرمود:

       «زمانی برمردم خواهد آمد…که درهم های آنان دینشان خواهد بود وهمّت ایشان شکمشان وقبله آنها زنشان .برای طلاو نقره ، رکوع وسجود به جای می آورند.آنان همواره در سرگردانی ومستی خواهند بود؛ نه بر مذهب مسلمانی اند و نه برمسلک نصرانی.»

  امام (ع) در جایی دیگر می فرمایند:

  «ای مردم، به زودی زمانی برشما می رسد که اسلام چونان  ظرف واژگون شده ،آنچه در آن است ، ریخته می شود.»

     این اتفاق با تحریفاتی که در تعالیم اسلامی اتفاق خواهد افتاد، عملی می شود و مردم این گونه  از اصل دین وقرآن ،جدا شده و رو به اصول واهی وپوچ می آورند.برخی نیز به خاطر ویژگی های روحی و اخلاقی و همچنین به خاطر عنایات ائمه هدی(ع) از نجات یافتگان خواهند بود.

    البته مردمی که در این دوره ایمان خود را  حفظ می کنند ،و برای دین خود از جان ومال می گذرند دارای اجر و قربی اند که قابل تصور نیست . چرا که در روایتی حضرت محمد(ص) به امام علی(ع) می فرمایند:

  «یا علی اعجب الناس ایمانا واعظمهم یقیناقوم یکونون فی آخر الزمان لم یلحقوا النبی و حجب عنهم الحجة فآمنوا بسواد علی بیاض …»

  «ای علی ! بدان شگفت آور ترین در ایمان وبزرگترین آنان در یقین، مردمی هستند که درآخر الزمان با آنکه پیامبر خود را ندیده و از امام خود در پرده اند به نوشته که خطی سیاه بر سفحه ای سپید است ، ایمان می آورند.»

  امیر المومنین(ع) نیز فرمودند:

       «زمین آکنده از ستم و بیداد می شود،به گونه ای که کسی خدا نمی گوید،به گونه ای که کسی خدا نمی گوید مگر در پنهانی؛ سپس خداوند گروهی از شایستگان را می آورد که زمین را پر از قسط وعدل می کنند آنگونه که پر از ظلم وجور شده بود.[35]»

به نقل از جابر بن عبد الله انصاری از پیامبر (ص) روایت شده است ،که ایشان فرمودند:

      «مهدی این امت از ما خاندان رسالت است؛ وقتی که دنیا پر از هرج ومرج شد و فتنه ها در میان مردم نمایان گشت و امنیت از راه ها گرفته شد و برخی از این مردم به بعض دیگر هجوم آوردند وبزرگان و کهن سالان احترام نگذاشتند، در چنین ایامی ، خداوند مهدی ما را که نهمین فرزند حسین (ع) است ، برمی ان گیزاند. »

  امام صادق (ع) در جایی دیگر می فرمایند:

      «آن امر واقع نخواهد شد تا اینکه برخی از شما در روی بعضی دیگر آب دهان اندازند وتا اینکه بخشی از شما دیگری را لعن کنند وتا اینکه گروهی از شما گروه دیگر را دروغگو بنامند!.»

     در مورد فراگیری ستم در دوره ی آخر الزمان نکاتی گفته شد ، اما باید دانست این نکات منحصر به این چند حدیث نشده و روایات متعدد دیگری نیز آورده شده است.چراکه این نوع مسائل از مسائلی بوده که معنویات را مورد بحث قرار می دهد و این معنویات است که اساسس زندگی جوامع بشری را زیر سلطه گرفته است.

  پیامبراسلام(ص) می فرمایند:

    «درآن زمان مردان امت من خود را با طلا زینت می نمایند ولباس حریر و دیباج می پوشند ، و از پوست پلنگ لباس تهیه می کنند.»

 

  6.«احساس یأس و بی پناهی »

 

       از آنجایی که ناامیدی خود یک نوع کفر محسوب می شود و این کفر یک نوع گناه به حساب می آید ، این اتفاق هم حتماً در دوره ی پیش از ظهور به وفور خواهد بود. یأس وناامیدی همچنین احساس بی پناهی می تواند انسان را به هر گناهی بکشاند ، وحتی می تواند انسان را وادار کند که دست به خود کشی و دین فروشی بزند.

      نا امیدی می تواند علتی در بی دینی و بی تفاوت بودن داشته باشد.ناامیدی از آنجایی ریشه می گیرد که ما از خدا دور بشویم ودیگر دستان خدا را بالای سرمان احساس نکنیم و فاصله ای بس طولانی بینمان شکل بگیرد. از آنجایی که اگر در سختی ها خدا را نبینیم و وجودش را احساس نکنیم ،این حس به ما رجوع می کند که تمام درها به رویمان بسته شده است وکسی هم در باز کردن آنان به ما یاری نمی رسانند.

      داوود بن کثیر رقی به امام صادق (ع) عرضه داشتند:فدایت گردم!این امر(فرج )برما دراز کشید، تا بدآنجا که سینه های ما تنگ شد واز اندوه جانمان بر لب رسید.

  آن حضرت فرمود:«آن امر آن گاه صورت گیرد که از آن در کمال نا امیدی وشدید ترین اندوه ها باشند.»[36]

ابوحمزه ثمالی از امام باقر(ع) نقل می کنند که فرمودند:                                 

«وخروج او آنگاه که خروج کند، هنگام یأس ونا امیدی است.»

از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمودند:

  «این امر به شما نمی رسد،جز پس از نا امیدی ونه به خدا(به شما به شما نمی رسد تا خوب از بد)جدا شوید ونه به خدا تا برسی شوید ونه به خدا تا شقاوت به شقی رسد وسعادت به سعید.»

  صنعانی یکی از بزرگان اهل سنت نقل می کند که:

  «رسول گرامی اسلام(ص) بلایی را یاد کرد که براین امت سرازیر خواهد شد تا آنکه در آن مرد پناهگاهی نمی یابد تا از ستمی که براو می شود، بدان پناه برد .پس خداوند مردی از اهل بیت من را بر می انگیزد…»

 

7.« طبیعت در آستانه ظهور»

 

      از آنجایی که جهان انسانی برای ظهور قائم(عج) آماده می شود وتشنگی مردم را برای یک فرمانروای عادل ومهربان بیش از پیش افزون می کند ، طبیعت نیز خود را برای آبادانی جدید آماده کرده واین کار را با از بین رفتن انجام می دهد.

       در آخرالزمان اتفاقاتی خواهد افتاد که بسیاری از انسان ها چه بی گناه وچه گناهکار با آنان به هلاکت می رسند. این اتفاقات پدیده های طبیعی ،هستند که با اراده ی خداوندی به وجود می آیند وبرای آن پیشینه نیاز نمی باشد. من جمله از این این پدیده ها میتوان به، زلزله های شدید، مرگ ومیر های فراوان، باران های زیاد و آفت های طبیعی نام برد. شاید این مطلب در نزر بعضی دور از ذهن باشد ؛چراکه با پیشرفت علم می توان جلوی آن را گرفت . اما باید توجه داشت که دخالت های انسان در طبیعت، آنقدر در وضع آن تغییر ایجاد کرده است که ایجاد چنین مسائلی ،آنقدر هاهم دور از ذهن نمی باشد .

از ابو سعید خدری از پیامبر(ص) روایت کرده است که ایشان فرمودند:

  «أُبَشِرُکَم بِالمَهدِیِّ یُبعَث فِی أُمَّتِی عَلَی اختِلافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زَلَازِلَ فَیَملَأُ الأَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً کَمَا مُلِئَت ظُلماً وَجَورا»

  «بشارت می دهم شما را به مهدی، برانگیخته می شود بر اختلاف میان مردم و زلزله ها؛ پس زمین را پرکند از عدل و قسط آنگونه که پر شده است از ستم وبیداد.»

     این روایت این گونه نیز به ما روشن می کند که این ظلم وستم وایجاد گناه در جوامع است که حتی زمین هم نمی تواند آن را متحمّل شود و از فرت زیادی آن به همهمه افتاده واین گونه نارضایتی خود را ابراز می کند.

  ابی حمزه ثمالی از امام باقر(ع) روایت کردند که ایشان فرمودند:

  «یا أَبا حَمزَةَ لَا یَقُومَ القَائِمُ علیه السلام إلَّا عَلَی خَوفٍ شَدِیدٍ وَ زَلازِلَ وَفِتنَةٍ وَ بَلَاءٍ یُصِیبُ النَّاسَ…»

  «ای أبا حمزه ،قائم قیام نمی کند مگر در دوره ترس و وحشت  و زمین لرزه ها وگرفتاری و بلائی که گریبانگیر مردم می گردد و…»

  صفوان بن یحیی گوید: امام رضا (ع) فرمود:

  «وَاللَّهِ لا یَکُونَ مَا تَمُدُّنَ إلیهِ أَعیُنَکُم حَتَّی تَمَحَّصوا وَ تُمَیَّزُوا وَ حَتَّی لایَبقی مِنکُم إلَّا الأَندَرٌ فَالأَندَرُ»

  «آنچه شما چشمان خود را به سویش می دارید واقع تخواهد شد تا اینکه پاکسازی وجداسازی شوید وتا اینکه نماند از شما مگر هرچه کمتر وکمتر.[37]

     این معلوم است که اگر یک دیوار به صورت اشتباه ساخته شود باید از ریشه وبن خراب شده ودوباره ساخته شود تا این درستی در تمام ارکان آن به صورت جزء جزء ، دیده شود وبنا با یک دیوار محکم وقابل اعتماد ساخته شود.قضیه ی ظهور هم که یک مسئله ی مهم است باید دارای ارکانی درست وقابل اعتماد باشند ، حال چه از نظر روحی وچه از نظر معنوی  و یا چه از نظر انسانی و چه از نظر طبیعت. باید تمام این جزئیات در جای خود قرار بگیرد .

    تا ما یک برگه سفید نداشته باشیم نمی توانیم ، اثری زیبا را نقاشی کنیم ، همچون ظهور قائم(عج) که باید دل ها آماده پذیرش او باشد وگرنه این حظور مانند دیگر حظور ها خواهد بود ودیگر اثری را که جوامع دیروز و امروز در انتظار آن لحظه شماری می کردند ، به وقوع نخواهد پیوست.

     در بضی ازروایات این برداشت ایجاد می شود که در آستانه ی ظهور به جز درگیری هایی که از نظام طبیعت نام بردیم بیماری هایی گریبان گیر مردم می شود و جان افراد زیادی را خواهد گرفت . این بیماری هم مانند تمام مسائل پیش از ظهور برای امتحان کردن مردم و قربال کردن آنها می باشد، که تا بهترین آنها جدا شده و در قیام قائم(عج) کمک حال او و دیگران باشند.

      طاعون یکی از این بیماری هایی است که در احادیث آن را به عنوان یک بیماری ای که د رپیش از ظهور دیده می شود. این نوع عذاب هم در امروزه می تواند اتفاق بیفتد چراکه باوجود علم وپیشرفت های بزرگ در عرصه پزشکی ، باز هم با همه گیر شدن یک نوع بیماری میتواند یک جامعه ی سالم را به عذا ب نشاند.

 

 

[1] عصر ظهور،کورانی علی،ج1،ص229 .

[2] علائم ظهور،رضوانی علی اصغر،ج1،ص62 .

[3]،مترجم:مهدی پور علی اکبر،سلیمان  کامل،ج2،ص1028 . روز گار رهائی

[4] علائم ظهور،رضوانی  علی اصغر،ج1،ص63 .

[5] روزگار رهایی ،مترجم:مهدی پور علی اکبر،سلیمان  کامل،ج2،ص1036 .

[6] به دنبال گل نرگس،پیرجلیلی  ناصر،ج1،ص83 .

[7] علائم ظهور ،رضوانی  علی اکبر،ج1،ص63 .

[8] موعود نامه فرهنگ الفبایی مهدویت،تونه ای مجتبی،ج1،ص318 .

[9] دادگستر جهان ، امینی ابراهیمی،ج1 ،ص225 .

[10] نشانه های یار وچکامه انتظار، علیزاده  مهدی، ج1، ص57 .

[11] همان،ص58 .

[12] موعود نامه فرهنگ الفبایی مهدویت، تونه ای مجتبی،ج1، ص318 .

[13] علائم ظهور ، رضوانی  علی اکبر،ج1، ص46 .

[14] موعود شناسی و پاسخ گویی به شبهات، رضوانی  علی اصغر،ج1،ص531 .

[15] سوال از امام مهدی(ع) در روایات/موسوی،سید فخر الدّین/ج1،ص253 .

[16]،ج1،ص255-256 . سوال از امام مهدی(ع)در روایات،موسوی،سیّد فخرالدّین

[17] حضرت مهدی (ع) فروغ تابان ولایت ،اشتهاری محمد مهدی،ج1،ص78 .

[18] برسی نشانه های ظهور، اسماعیلی اسماعیل،ج1، ص57 .

[19] موعود شناسی وپاسخ گویی به شبهات، رضوانی  علی اصغر، ج1،ص533 .

[20] نشانه های یار وچکامه ی انتظار، علیزاده  مهدی ، ج1،ص55 .

[21] همان،ص56 .

[22] برسی نشانه های ظهور ، اسماعیلی اسماعیل،ج1،ص72 .

[23] ممتحنه(60)،12 .

[24] داستان های شگفت انگیز از سیمای زن در آخرالزمان،یوسفی محمد،ج1،ص24 .

[25] همان،ص44 .

[26] نساء (4)،34 .

[27] داستان های شگفت انگیز از سیمای زن درآخرالزمان،یوسفی  محمد،ج1،ص47 .

[28] فتنه های آخرالزمان ،حسینی بهارانچی ،ج1، ص104 .

[29] برسی نشانه های ظهور،اسماعیلی  اسماعیل،ج1،ص65 .

[30] همان ،ص64 .

[31] همان ،ص66 .

[32] درسنامه مهدویت ،سلیمان  خدامراد،ج3،ص20 .

[33] همان .

[34] امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور/ترجمه:کرمی ،علی/قزوینی ،محمد کاظم/ج1/ص 494 .

[35] درسنامه مهدویت،سلیمان  خدامراد،ج3،ص24 .

[36] همان ،ص26 .

[37] همان،ص32 .

علائم ظهور نظر دهید »

مهدویت

ارسال شده در 2 بهمن 1396 توسط norosta در مهدویت, علائم حتمی ظهور

 

علائم حتمی ظهور قائم (عج)

 

نویسنده:زهرا نوروستا

به کمک :سمیه عبدالله زاده ،مطهره خیری و رقیه ستاری و فاطمه احد زاده

    ظهوریکی ازحقایقی است که به طورحتم به وقوع خواهد پیوست وجهانیان چشم انتظار آن هستند ازاین رو به برسی علائم آن خواهیم پرداخت،که این علائم به دودسته ی ،علائم حتمی وغیرحتمی تقسیم میشود.

  دراین فصل به موضوع بسیارمهم واساسی علائم حتمی ظهورپرداخته خواهد شد ونکات مهم موروبحث قرار خواهد گرفت.

    علائم حتمی ظهورپنج مورد است،ازجمله:

الف.صیحه ی آسمانی

  ب.خروج سفیانی

 ج.فرو رفتگی درسرزمین بیداء

 د.خروج یمانی

ه.کشته شدن نفس ذکیه ،که به هر کدام جداگانه پرداخته خواهد شد.

  حتمی بودن این نشانه ها را ،احادیث و روایات تصدیق کرده اند ،همانطور که در این روایت عمربن حنظله از امام صادق (ع) روایت کرده اند که فرمود:

  خَمسٌ قَبلَ قِیامِ القَائِم علیه السَلام مِنَ العَامَات : الصَیحَة والسفیانیُّ والخَسفُ بِالبیداء وخُروج الیَمانِی وَقَتلُ النَفسِ الزَکِیَةِ؛

  «پس از قیام حضرت قائم علیه السلام پنج نشانه است :ندای آسمانی ،سفیانی وفرورفتن در سرزمین بیداء وخروج یمانی وکشته شدن نفس ذکیه .(اهل سنت نیز چنین روایتی را درکتب بزرگان خود دارند)»

 

1.«صیحه ی آسمانی »

 

  صیحه ی آسمانی یکی از علائم حتمی است ،که ائمه ی معصوم (ع)آن را تصدیق کرده وبه آن پرداخته اند.امام صادق (ع)درمورد این صیحه ی آسمانی می فرمایند:

«سالی که صیحه ی آسمانی شنیده می شود قبل از آن در ماه رجب نشانه ای دیده خواهد شد.سوال شدآن نشانه ها چیست؟فرمود:سیمایی درقرص ماه دیده می شود وکف دست روشنی درفضا ظاهر میشود.»

  درجای دیگرنیز میفرمایند:

«صورت وسینه ای درقرص خورشید برای همگان ظاهر میشود.[1]»

  امیرمومنان علی (ع)درمورد این ندای آسمانی چنین میفرمایند:

«آنگاه امور مردم هرگز اصلاح نمی شودوهرگز نمی تواننددراطراف یک محور گرد آیند،تاهنگامی که منادی از آسمان بانگ برآورد:به سوی فلانی بشتابید واز او دور نشوید.سپس کف دستی درآسمان ظاهرشود وبه سوی اواشاره می کند.»[2]

     به شهادت روایات موجود زمان وقوع این صیحه درشب جمعه ،بعد از نماز صبح ،بیست وسوم ماه مبارک رمضان است ،که درلحظات آخر روز بیست وسوم صدای گریه ی ابلیس بلند میشود،ومردم را به پیوستن به لشکر سفیانی فرا می خواند.

  درروایت بلند بالایی که ابن عقده ازامام باقر (ع)نقل می کند:

«ندای آسمانی جز در ماه مبارک رمضان نخواهد بود.که ماه رمضان ماه خداست وآن بانگ جبرئیل است که به سوی حق فرا میخواند….ندای آسمانی درماه رمضان ودر شب جمعه،شب بیست وسوم ماه رمضان است.هرگز درمورد آن دچار شک وتردید نشوید وگوش فرا دهید واطاعت کنید ودر پایان روزصدای ابلیس لعین بلندمیشود که میگوید:فلانی مظلوم کشته شد.این بانگ نابهنگام گروهی را به شک می اندازد وگروه کثیری باشک وتردید وارد آتش میشوند.نشانه ی بانگ جبرئیل این است که بانام قائم (عج) ونام پدرش ندامیکند .دختران پرده نشین نیز باشنیدن آن خوشحال می شوند وپدران وبرادرانشان راتشویق می کنند که خروج کنند.»[3]

     ازحضرت ابی جعفر(ع)نقل می کنند که فرمود:«هرگاه دیدید که آتشی عظیم از جانب مشرق روشن شد و عمر آن سه روز ادامه پیدا کرد،منتظرفرج آل محمد باشید،البته اگر خداوند حکیم ومقتدر بخواهد. صیحه ی آسمانی حتماَ درماه رمضان است ،زیرا ماه رمضان ماه خداوند است واین صیحه هم صدای جبرئیل (ع)است که از طرف خداوند برای مردم فرستاده میشود. منادی از آسمان حضرت قائم را به اسم صدا می کند؛پس هرکسی که در مشرق ومغرب زمین است این صدا را می شنود وبه جهت ترسناک بودن این صدا ،آنکه درخواب است بیدار می شود وهرکه ایستاده است ،می نشیند وآن کسی که نشسته است ،برمی خیزد وسرپا می ایستد.خداوند رحمت کند کسی که آن صدا را بشنود وعبرت بگیرد وعملاَ این صدا را جواب بگوید ،برای اینکه این صدا ،صدای جبرئیل روح الامین است.»[4]

      امام جعفر صادق(ع)فرمودند:«صدای آسمانی درشب بیست وسوم ماه رمضان خواهد بود. برای شما تردیدی پیدا نشود،بشنوید واطاعت کنید  ودر آخر روز ابلیس ملعون فریاد میزند: ای مردم !آگاه باشید که فلانی مظلوم کشته شده است.برای اینکه مردم در شک بیفتند وگرفتار اشتباه بشوند چه بسا اشخاصی که درآن روز به خاطر شنیدن این صداسرگردان ودر آتش غضب خداوند سرنگون خواهند شد.  پس وقتی که درماه رمضان صدا را شنیدید درآن شک نکنید وبدانید آن صدای جبرئیل است وعلامت حقانیت آن صدا این است که حضرت قائم (عج)را به نام  پدرش ذکر می کند .این صدا چنان فرا گیر استکه حتی دختران پرده نشین نیز آن را می شنوند وپدر وبرادر خود را ترغیب می کنند که از منزل بیرون بروند.»[5]

  فضل بن شاذان از ابی حمزه ثمالی چنین نقل می کند:

    به امام باقر(ع) عرض کردم:«خروج سفیانی حتمی است ؟فرمودند:آری،صیحه آسمانی نیز از علائم حتمی است ،طلوع خورشیدازمغرب حتمی است،اختلاف بین بنی عباس در رابطه باحکومت حتمی است،کشته شدن نفس ذکیه حتمی است،قیام قائم آل محمد حتمی است .

عرض کردم:ندای آسمانی چگونه است؟فرمودند:اول صبح منادی از آسمان ندا می کند که حق باعلی (ع) وشیعیان اوست.آخروقت همان روز منادی فریاد می زند که حق باعثمان وپیروان اوست.ازشنیدن صدای دوم اهل باطل درشک می افتند.»[6]

    ازحدیث آخرکه متعلق به امام باقر(ع)است می توان دریافت،ندای دوم خطاب به انسان های سست عنصر وباطل است آنها این ندا را لبیک گفته وبه سپاه کفر که سپاه سفیانی لعین است می پیوندند .ازاین حدیث برداشت دیگری هم میتوان کرد؛که افراد سپاه کفر این دعوت شیطان را دلیلی برای عملکرد خودقرارمی دهند وبا سفیانی همکاری خواهند کردواگر کسی با آنها دربا ره ی کارشان مخالفت کند ،آنها دیگران رانیزتحقیرمی کنند وخود را برتر وگروه حق وحقیقت جو می دانند. پس همانا این ندا آزمایشی برای تک تک مردم جهان است وباطن انسان هارا آشکار وموضع همگان را مشخص می کند.

     زراره می گوید،از حضرت باقر(ع)پرسیدم:آیا ندای آسمانی حق است ؟

  فرمودند:آری به خدا قسم ،حق است و به صورتی است که تمام مردم به زبان خودشان این ندا را     می شنوند.

    پس در اینجا دریافت می کنیم که تمام جهانیان این پیام را دریافت میکنند و هیچ بهانه ای  برای شانه خالی کردن ندارند.

2.«سفیانی»

 

      همانطور که گذشت قسمتی ازعلائم ظهور حتمی وقسمتی غیر حتمی است.آنطور که از روایات صحیح برمی آید خروج سفیانی هم یکی از علائم حتمی ومحقق شونده خواهد بود. بسیار مهم است که درمورد این گذینه از نشانه ها برسی وتحقیق کنیم ؛چراکه در زمان عمل به وظایف آگاهی نکته اصلی خواهد بود ودلیلی برای شانه خالی کردن نخواهد بود.

  درروایتی از زرارة بن اعین نقل شده است که:

 « درخدمت حضرت باقر بودیم ،سخن ازحضرت قائم(عج)به میان آمد.عرض کردم:امیدوارم ظهورقائم (عج)بسیار نزدیک باشد بدون اینکه نیازی به سفیانی داشته باشد. فرمودند:به خدا نه این چنین است ؛خروج سفیانی باید پیش از ظهور باشد.»[7]

الف.«نسب وشخصیت سفیانی»

      میان حدیث شناسان اتفاق نظر وجود دارد که سفیانی یک عرب از تبار ابوسفیان است. درحقیقت جد مادری او هندجگرخوار و جد پدری اوابوسفیان خواهد بود. درنتیجه از اخلاق ، شعونات وخصایص آنها به ارث خواهد برد.

  امیرمومنان علی (ع) درباره ی این شخص می فرمایند:

 « پسر خورنده ی جگر ها از بیا بان خشک بیرون می آید واو مردی است میانه بالا وبزرگ سر وآبله رو . زمانی که اورا می بینی به گمانت او اعور (دوبین) است. نامش عثمان ونام پدرش عتبه می باشد. او از فرزندان ابوسفیان است هرگاه به سرزمینی میرسد که هموار ودارای آب صاف است آنجا استقرار میگیرد.»

      ازآنجاکه درتاریخ آمده است ابوسفیان دارای پنج پسر من جمله: معاویه ،یزید ، عنبسه،عتبه وحنظله بوده است.روایات در مورد این که سفیانی پسر کدامیک می باشد متفاوت است؛مثلا دربعضی روایات سفیانی را پسر عنبسه بن ابوسفیان میدانند وبعضی دیگراورا اولاد عتبه بن ابوسفیان خوانده اند. دراین مورد نیز سخنی ازامام علی (ع) وجود دارد که در نامه ای خطاب به معاویه به روشنی اورا از دودمان خبیث معاویه معرفی کرده است.

  امام صادق (ع) درتوصیف سفیانی فرمودند:

  «اوسرخ موی زاغ چشم و زرد روی است.مردی است بزرگ سر وچهار شانه که سیمای خشن دارد و رویش آثار آبله است و چون اورا ببینی کورش پنداری ولی اوکور نیست ، بلکه وجود نقطه ای سپید درچشمش اورا این گونه جلوه می دهد .اوپلید ترین مخلوق روی زمین است که لحظه ای خدا را نپرستیده ومکه ومدینه را ندیده است.»

  امام صادق (ع)درجای دیگر نیز میفرمایند:

  «اگر سفیانی را ببینی اورا پلید ترین مردمان میابی که چهره ای گلگون،چشمانی کبود وموهایی زرد دارد وبانگ می زند،خدایا اول انتقام وانگهی آتش. او به قدری خبیث است که همسرو ومادر وبچه هایش را زنده به گور می کند تا مخفیگاه اورا به کسی نگویند.»[8]

      حدیثی را ابن ابی زینب نعمانی روایت می کند که طی آن حسن بن جهم از ثامن الائمه سوال می کنند:

  «خدایتان توفیق دهاد!مردمان گویند سفیانی پس از سقوط عباسیان برخواهد خواست.امام (ع)نیز فرمودند: دروغ می گویند؛اوزمانی بپا خیزد که آنان هنوز برمرکب قدرت سوار اند.»[9]

      آری پس این گونه می توان تصمیم گرفت که تنها دستگاه خلافت عباسیان بود که منقرض شد ونه نسل وکنیه آنها وباتوجه به این مطلب که ،هیچ دور از ذهن نمی باشد ،اگرسفیانی ازقبیله ی خود بپا خیزد وبرای کسب قدرت و به دست آوردن خلافت عرب خون ریزی های وحشت ناکی رابه وجود آورد وبعد از آن به جنگ با سرورمان مهدی(ع)تلاش کند.

  درنسخه ی خطی ابن حماد ازمحمد بن جعفرنقل شده است که:

 « سفیانی از فرزندان خالد پسر یزید،پسرابوسفیان ؛مردی است باسری درشت وچهره ای آبله گون درچشمش نقطه ای سفید پیدا است .اوازناحیه ای ازشهر دمشق که وادی یابس (دره ی خشک)نامیده می شود باهفت نفر که یکی از آنها درفشی پیچیده باخود دارد خروج می کند.»[10]

ب.«یاران و رقیبان سفیانی»

ابی هریره ازپیامبرگرامی اسلام(ص) روایت می کنند که :     

  «مردی از شام به نام سفیانی خروج می کندوتمام افرادی که از اومتابعت می کنند ازطایفه ی کلب هستند.پس کشتار می کنند،حتی شکم زن ها را می درندوبچه هارا می کشند. آنگاه طایفه ی قیس با اوجنگ می کنند وهمگی کشته می شوند وکسی که بتواند مقاومت کند نمی ماند.»[11]

  حذیفه ازپیامبر(ص)نقل می کند:«چه روز بدی است روز کلب .حذیفه عرض کرد:یارسول الله !چگونه می شودبا آنها جنگید وحال آنکه آنهامسلمان اند؟پیامبرفرمود:اینها در آن روز مرتدهستندوگمان می کنند مشروبات الکلی حلال است ونماز نمی خوانند. [12]»

  جابرجعفی وقتی از امام باقر(ع) درمورد سفیانی سوال می کند،امام درپاسخ می فرمایند:

  «چگونه ممکن است سفیانی بدون شیصبانی خروج کند،شیصبانی از سرزمین کوفه خروج می کندو مانند آب حرکت می کند وکسان شما را می کشد.چون اوخروج کند منتظر خروج سفیانی باشید وبه دنبال آن منتظر ظهور مهدی(عج) باشید.»[13]

     درکتاب یوم الخالص نوشته ی کامل سلیمان ،احتمال به این رفته است که شیصبانی نام رمزی ،یکی ازحاکمان مزدور عراق باشد که درحق مردم شیعه بدرفتاری می کند.

      البته دراین مورد احتمال دومی هم وجود دارد آن هم این که ،گمان می رودشیصبانی همان «عوف سلمی» باشد؛چنانکه درحدیثی ازامام زین العابدین(ع) آمده است که فرمود :پیش از خروج آن حضرت ،مردی به نام عوف سلمی در سرزمین الجزیره خروج می کند.او درتکریت ماوی می گزیند ودرمسجد دمشق  به قتل می رسد .آنگاه شعیب بن صالح از سمر قند خروج می کند  ودر پس آن ، خروج سفیانی از وادی یابس واقع می گردد.او از فرزندان عتبه بن ابی سفیان است .هنگامی که ابی سفیان ظاهر می شود مهدی پنهان می گردد وبعد از آن خروج می کند.

     چند سطری از یاران سفیانی گفته شد ،لیکن خوب است بدانیم که سفیانی دارای

رقبایی هم است ،که البته درآخرهم خود اوست که آنان را تارومار می کند وگوی سبقت را از آنان می رباید.

  از امام باقر (ع)آمده است که می فرمایند:

«درآن سال درتمام سرزمینهای ناحیه مغرب اختلاف بسیار خواهد بود .نخستین زمینی که ویران می شود شام است،هواداران درفش های سه گانه،طرفداران اصهب، لشگریان اقبع وسپاه سفیانی بایکدیگر اختلاف می کنند.»

  امام باقر(ع) همچنین فرمودند:

  «از نشانه های ظهور فرو رفتن یک آ بادی به نام جابیه از روستا های شام و  فرود آمدن ترکان درجزیره و رومی ها در رمله است .درگیری های زیادی در این هنگام درسراسر زمین رخ می دهند تااینکه شام ویران می گردد.»

      اینگونه متوجه می شویم که اقبع«کسی که نقاط سیاه وسفیدبرچهره دارد»از رقیب خود اصهب «زرد چهره»جلو تر وسابقه دار تر است ؛زیرا اینگونه از  احادیث برمی آید که ،اصهب قیامش را خارج از پایتخت آغاز میکند وبرای چیرگی ودست یافتن آن تلاش می کند اما شکست می خورد.اقبع نیز قدرتمند اصلی است، که به اندازه ای هم پیروز می شود ،درحالیکه هیچ کدام تابه آخر پیروز اصلی نخواهند بود. سفیانی فرصت طلب هم، همین که وضع آنها را می بیند دست به اقدام می زند واز خارج پایتخت شروع به یورش می کند وآنها را تارومار می کند.خوب است بدانید که در روایات اصهب را باصفت (علج)که معمولاَ صفت کفار است معرفی کرده است پس احتمال می رود اویک غیر مسلمان است.

     در روایتی نیز آمده که« وقتی آن کافر ،اصهب ،قیام کند و اقامت در پایتخت یامرکز بر اودشوار شود طولی نمی کشد که اوکشته می شود وآنگاه ترکان فرمانروای آن حکومت می گردند.» از آنجایی که ترکان ،همان روس ها هستند،پس می توان گفت که اصهب یک روسی است وبرای منافع آنان تلاش می کند.

      درگیری به گونه ای دراین منطقه افزایش میابد که هردو گروه نیروهارا به آنجا اعزام میکنند وجنگی بزرگ درمی گیرد. درروایت بالا آمد که( ترکان فرمانروای آن حکومت می گردند )چنانکه اگراین روایت صحیح باشد،اقبع که طرفدار غرب است از خود سستی نشان داده ،ضعیف می شود ودر آخر ترکان اند که مدتی برآنان پیروز می شوند.[14]

ج.«جنگ ها وجنایات سفیانی»

 

  عیسی بن اعین نیز ازحضرت صادق نقل می کند که ،ایشان فرمودند:

  «خروج سفیانی از حتمیّات است (باید واقع شود)وتمام مدت خروجش بیش ازپانزده ماه نخواهد بود؛ که شش ماه آنرا می جنگد وچون برپنج ایالت فرمانروایی پیداکرد، نه ماه بدون یک روز زیادتر حکومت می کند.»

  گفته شده است که پنج ایالت عبارتند از :دمشق، فلستین ، اردن، حمص و حلب است.

جناب سدیر از امام ششم ماشیعیان حدیثی را روایت می کنند که حضرت فرمودند:

  «ای سدیر!درخانه ی خودت قرار بگیر ومانند فرش منزل باش وساکت بمان تاوقتی که سفیانی خروج می کند.به مجرّدرسیدن خبرخروج سفیانی فوراً به سوی(مهدی ما)حرکت کن اگرچه باپای پیاده باشد.»

  عرض کردم:آیا پیش از این جریان نشانه ای هست که دلیل برتحقق خروج سفیانی باشد؟

  فرمودند:آری و با سه انگشت اشاره به شام فرمودند وتوضیح دادند که سه پرچم به اهتزاز در می آید:1.پرچم حسینیه  2.پرچم امویه   3.پرچم قیسیّه

  «درهمین اثنا سفیانی خروج می کند وپیروان هرسه پرچم را مانند محصولات زراعی درو می کند وبه کشتاری دست می زند که مانند آن را هیچگاه ندیده ای. »[15]

     احادیث وروایات درمورد پلیدی ودیوسرستی ونفس سرکش سفیانی اتفاق نظر دارند.لکن درروایتی که هم شیعیان وهم اهل تسنن به آن اتفاق نظر دارند آمده است که:«سفیانی بدترین فرمانروا است، دانشمندان واهل فضل را می کشد ونابود می سازد واز آنها برای رسیدن به مقاصد خود یاری می خواهد؛ هرکس سرباز زند او را به قتل می رساند.»

  درجایی نیز از ارطاة نقل شده است که گفت:

  «سفیانی در مدّت شش ماه کسانی را که نافرمانی وی کنند،با ارّه آنها را سر می برد ودر دیگهایی می پزد.»

    ابن ابی عباس روایت می کند که گفت:«سفیانی خروج می کند ودست به کشتار می زند ؛حتی شکم زنان را می درد واطفال را دردیگ های بزرگ می جوشاند.»[16]

  حذیفه گفت:«سرانجام کار به جایی می رسد که زنها در مسجد جامع دمشق حرکت می کنند و محافلی تشکیل می دهند، درحالی که سفیانی در محراب نشسته است بعضی از زنان در دامن اومی نشینند. درموقع یک نفربلند می شود وفریاد می زند:ای مردم این همل حرام است.!مگر کافر شده اید؟به امر سفیانی گردنش را می زنند وهرکس که متابعت از این شخص بکند او را می کشند. پس در این موقع منادی در آسمان فریاد می زند:ای مردم روی زمین خداوند، به زنذگی ستمگران خاتمه داد ومنافقان وپیروان آنها از بین رفتند. خداوند برای شما فرمانروایی از آل محمد(ص)معین فرموده که درمکه است، بشتابید واز دستور هایش پیروی کنید ونامش مهدی است.»

د.«جنگ قرقیسیا»

 

    با استناد براحادیث وروایات مرتیط با سفیانی ، جنگ قرقیسیا  در مرزهای ترکیه، عراق ،سوریه شکل خواهد گرفت ؛ اما جای بسی تامل است که این جنگ خارج از روال دیگر جنگ های سفیانی است ،زیرا نه سفیانی آن را آغاز می کند ونه او آن را خاتمه می دهد.

      لکن هدف اصلی سفیانی از حمله به عراق تسلط به آن دیار وایجاد دیوار مقاومتی در برابر ایرانیان زمینه ساز ظهور به نظر می رسد؛چرا که آنان از راه عراق به طرف سوریه وقدس پیش می روند.

      ولی در مسیر عراق اتفاق جالبی رخ می نماید که نتیجه ی آن نبرد قرقیسیا می شود ؛ آن هم نمایان شدن گنجینه ای در مجرای فرات ویا در نز دیکی آن است.  وقتی مردم از این گنجینه باخبر می شوند به سمت آن می شتابند تا آن را از آن خود کنند ، پس با یکدیگر می جنگند ودرنتیجه ی این خونریزی بیش از صدهزار تن جان می بازندودر آخر نیز کسی به آن دست پیدا نمی کند،لکن همگی منصرف می شوند.

      آنگونه که در کتاب المعجم البلدان گفته شده است ،قرقیسیا درنزدیکی مدخل نهر خابور،در رود فرات است. امروزه نیز خرابه های آن نزدیک شهر «دیروز» سوریه قرار دارد واتفاقاً نزدیک مرز های سوریه وعراق وتقریباً نزدیک مرز سوریه وترکیه می با شد.

      از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود:«همانا خداوند درقرقیسیا سفره ی پر از طعامی دارد که سروش آسمانی از آن خبرمی دهد وندا می کند ای پرندگان آسمان وای درند گان زمین،بشتابید برای سیر شدن از گوشت تن ستمگران.»

      از این حدیث میتوان اینگونه برداشت کرد که نبرد قرقیسیا  از مقدرات الهی برای ضعیف تر شدن بیش از پیش ظالمان است .از این رو وقتی سفیانی وارد عراق شود وبخواهد با ایرانیان بجنگد قسمتی از سپاهش را نخواهد داشت زیرا در قرقیسیا به حلاکت رسیده اند.

      درآن طرف ماجرا نیزحضرت قائم(عج) با ترکان (روس ها)می جنگند وبا درنظر داشتن این که ترکان نیز درنبرد قرقیسیا بوده اند،پس حضرت راحت تر میتواند یک سپاه از جان افتاده ونصف نیمه را از پای در آورد.

 

3.«خسف بیداء»

     کلمه ی «خسف» از لحاظ لغوی به معنای پنهان شدن ،فرو رفتن است که براثر زلزله ،سیل ،طوفان و یا … اتفاق می افتد.

بیداء نیز نام سرزمینی است که در میان مکه و مدینه قرار دارد وخسف بیداء هم یکی از نشان های حتمی ظهور است که بلا مانع اتفاق خواهد افتاد.

    خسف بیداء یکی از حتمیات است که احادیث وروایات نیز آن را تصدیق کرده است وبر آن صحّه گذاشته اند.در این قسمت نیز به چند نمونه از این احادیث خواهیم پرداخت .

پیامبر گرامی اسلام(ص)فرمودند:

  «هرگاه سودان برای دست یافتن به عرب حرکت کرد و در سرزمین اردن ،دریک موقع سفیانی قیام می کند ودرحالی که سیصدو شصت هزار سوار دراختیار از هست،می آید تا به شهر شام می رسد و دربین راه تمام شهر ها با او بیعت می کنند، از جمله سی هزار تن از طایفه ی کلب با او بیعت می نمایند.پس سفیانی لشگری به عراق می فرستد ودر زوراء(ظاهراً بغداد باشد) صدهزارتن از جمعیت آن شهر را می کشد. آنگاه از آنجا به سمت کوفه می رود وکوفه را خراب می کند. دراین موقع پرچم هایی از مشرق حرکت می کنند و رهبری آنها را مردی به نام شعیب بن صالح برعهده دارد ؛ که با سفیانی درگیری پیدا می کند واسرای کوفه را نجات می دهد.بعد از این جریان، لشگر دیگری از جانب سفیانی به سمت مدینه حرکت می کند وسه روز آنجا را مورد تعدّی و تجاوز قرار می دهد ، آنگاه به سمت مکّه حرکت می کنند تا اینکه به سرزمین بیداءم می رسند. جبرئیل از طرف خداوند مأموریت پیدا میکند وبا اشاره با زمین تمام این جمعیت را فرو می برد مگر دونفر که خودشان را به سفیانی می رسانند و او را از هلاکت لشگریانش آگاه می سازد.مقارن این وضع،عدّه ای از قریش به قسطنطنینه می گریزند وسفیانی از پادشاه روم می خواهد که آنان را تسلیم وی کند، اوهم این کار را می کند وپناهندگان را تسلیم سفیانی می نماید واو همه ی آنها را در ابتدای  شهر دمشق گردن می زند. »[17]

امام باقر (ع) می فرمایند:

  «فرمانده ی لشگر سفیانی درزمین بیداء فرود می آید .ناگهان منادی از آسمان ندا می دهد: ای زمین بیداء !دشمنان خداوند را نابود کن. پس زمین شکافته می شود وهمه ی آن جمعیت را فرومی برد مگر سه نفر را که صورت های آنان به عقب برمی گردد واینها از طایفه ی کلب هستند و این آیه درباره آنها نازل شده است[18]:«ای کسانی که ایمان آورده اید! به قرآنی که فرستادیم ایمان آورید که تصدیق کننده ی تورات وانجیل شماست پس ازآن که به رویتان از اثر ظلالت  خط بطلان کشیم یا گونه ها را واژگون کنیم.»[19]

 

4.«خروج یمانی»

    یمانی یکی از نشانه های قبل از ظهور قائم (عج) است که دارای مباحث بسیار ظریف ومهمی است .از آنجا که در احادیث نیز بدان پرداخته شده است وآن را از حتمیات دانسته اند پس توجه به آن واجب بوده و باید از زوایای آن باخبر بود.

الف.«ویژگی های یمانی»

 

    برای یمانی نام های مختلفی آورده شده است من جمله:یمانی،نصر ویا منصور آورده شده است.درمورد چنین نام هایی جابربن عبدالله انصاری روایت می کند وعرضه میدارند که:

      یمنی ها شتابان آمدند وچون به خدمت آن حضرت رسیدند فرمودند:گروهی هستند که دلهایشان نرم وایمانشان محکم، ومنصور از میان آنان برخیزد با هفتاد هزار سپاه وجانشین مرا وجانشین وصی مرا یاری می کند.بند شمشیر هایش از چرم میباشد .عرض کردند یارسول الله وصی شما کیست ؟فرمود :همان کسی که خداوند به شما دستور داده است ،دست از او برمدارید و فرموده است: «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا…همگی به ریسمان خداچنگ بزند وپراکنده نشوید»

      از این روایت صحیح السند میتوان دریافت که یمنی یک دوست برای ائمه است ویاری کننده ی مهدی موعود خواهد بود وبا احادیثی که آورده خواهد شد اثبات می شود که یمانی وجود  دارد .یمانی در حرکت خود قانع نیست و اهداف کوچک وبی ارزش را دنبال نمی کند نگاه او براعماق جهان و پیرامون ظهور ستودنی است وبرگرفته از روح بزرگ و اندیشه ی والای اوست.

    یمانی را در متون دیگری با عنوان مستضعفین خوانده اند. آنان کسانی هستند که به راه حق دعوت می کنند؛از این روست که کسانی هم هستند اورا نفرین می کنند واورا دوست ندارند ودلیل آن هم روبه رو کردن مردم با حق است؛ که افراد غیر مسلمان ومخالف دین چنین چیزی را دوست ندارند و همان طور که خصلت چنین افرادی بر همگان آشکار است ،پس مردمانی اند که از انسانیت خارجند و احتمالا یاور دشمنان مستضعفین اند.[20]

    در احادیث اهل تشیّع بسیار در مورد یمانی موعود که زمینه ساز ظهور خواهد بود سخن به میان آمده است ؛ولی این چنین حدیثی در میان اهل تسنّن وجود ندارد؛اما  روایاتی در برخی منابع اهل سنت است که دلالت بر ظاهر شدن شخصی از اهل یمن پس از ظهور قائم (ع) می کند.

ب.«جنبش یمانی»

 

     خروج سه نفر خراسانی،سفیانی،یمانی دریک سال ویک ماه ویک روز است…و درپرچم ها پرچمی هدایت یافته تر از پرچم یمانی نیست وآن پرچم هدایت است چون که شما را به صاحبتان دعوت می کند …

خروج یمانی ،همزمان با سفیانی وخراسانی است که در ماه رجب المرجب اتفاق می افتد ومحل خروج یمانی را در صنعای یمن پیش بینی کرده اند.

    روایتی از امام ششم ما شیعیان آورده شده است که ضمن تبیین ارزش خروج یمانی وجایگاه کنش او؛ایشان را به عنوان شکننده ی چشم سفیانی معرفی می کنند که به شرح زیل است:

 « سفیانی کجا خواهد بود وحال آنکه شکننده چشم او از صنعای یمن خروج نکرده است.»

  ابن حماد از امام باقر (ع) نقل می کند که فرمودند:

  ثُمَّ یَسِیرُاِلَیهِم مَنصُورُالیَمانِی مِن صَنعَاءَبِجُنُودِهِ، وَلَدُ فَورَةُ شَدِیدَةٌ…؛

«سپس یمانی پیروز از صنعا با لشگریانش به سوی آنها عزیمت می کند وبرای او جوش وخروش بسیارتندی است.»

امام علی بن موسی الرضا(ع) درمورد خروج یمانی این گونه می فرمایند :

 « خروج سفیانی ، یمانی وخراسانی در یک سال ویک ماه ویک روز است وترتیب آنها همچون رشته ی مهره ها پشت سرهم خواهد بود.»

امام صادق(علیه السلام)فرمودند:

 « یمانی از یمن باپرچم های سفید خروج می کند.»

امیر المومنین علی (ع) فرمودند:

 « لشگری را به مدینه می فرستد…درآن هنگام مهدی [(عج)]وسپید نشانان از مدینه ومکّه میگریزند.»

سطیح کاهن نقل می کند:

 « فرمانروایی که مانند پنبه ی سفید است به نام حسن یا حسین از صنعای یمن قیام می کند.»

    از روایاتی که درسطورپیش خوانده اید می توان این برداشت را داشت که یمانی دارای نشان ها وپرچم های مخصوص به خود است واین پرچم به رنگ سفید است .

  خروج یمانی دارای مراحلی است که ذیلا بدان اشاره می شود.

     مرحله ی اول اعلام هم پیمانی وهم عقیدگی وهم بستگی با سید خراسانی است که خود باعث تضعیف روحیه ی سفیانی وسپاه او خواهد شد.

         خروج یمانی وسفیانی از آن نظر باهم  مشترک است که امیر المومنین (ع)از آن سخن به عمل آورده است .ایشان فرمودند:

 « به حقیقت برای آل محمد(ص)در طالقان گنجی است که خداوند آن را هر وقت که بخواهد آشکار می نماید:[آنان] راهیانی به سوی حق [اند]که به دین خدا فرا می خوانند.»

     مرحله ی دوم دعوت تمامی جهانیان به صورت عمومی به سوی مذهب راستین شیعه است.این خود اتمام حجتی نیز خواهد بودکه هر کسی جبهه ی خود راتایین کند ودیگر بهانه ای برای بهانه جویان نباشد .

امام صادق (علیه السلام) از حضرت رسول(ص)روایت می کنند که :

«هنگامی که یمانی قیام کرد به سوی او برخیز وبرهیچ مسلمانی جایز نیست که با او به مقابله برخیزد زیرا هرکس چنان کند از اهل دوزخ باشد زیرا او به حق و راهی مستقیم فرا می خواند .»

      دراینجا منظور از دعوت به حق وراه مستقیم همان امامت وراه حضرت مهدی(عج) است .چراکه در همان حال سفیانی ملعون درحال نابودی اسلام، تمام وجود دین را وارونه به جهانیان می آموزد؛پس نیاز به یک زمینه ساز فوری برای حضرت(عج) دیده می شود که آن یمانی موعود است.

     مرحله ی سوم از خروج یمانی پیوستن او به حضرت قائم (عج) است.یمانی بعد از تکاپو های بسیار به سمت حجاز حرکت می کند. وقتی خبربه او می رسد که امام زمان (ع) ظهور کرده اند برای یاری ایشان به همراه یاران خودبه سوی ایشان رهسپار می شوند و از تمام قوای خود کمک می گیرد که برادری خود را بیش از پیش ثابت کند. وقتی به مقصدشان مدینه می رسند در کنار آن بزرگوار قرار می گیرند تا سپاه کفر را نابود کنند.

  یمانی  دوستی خود را با آل علی(ع) ودوستداران آنان وجهاد گران در راه خدا ثابت کرده است وهیچ شکی در آن نیست.

    مرحله ی چهارمازهمراهی ایشان با امام خود ؛حرکتشان از مدینه است.زمانی که سفیانی لعین اهانت می کند ومی خواهد به امام زمان(عج)صدمه بزند وایشان را ازبین ببرند؛تصمیم براین می شود که به سمت مکه هجرت کنند تا با قوایی عظیم تر و نیروهایی مجهز تر برای به درک واسل کردن سفیانی عزم خروجی دوباره کنند.

    جناب ارطاة رئایت می کنند:سپس مهدی ومنصور از مدینه درحال فرار خارج می شوند وسفیانی گروهی را برای گرفتن آن دو می فرستد.پس هنگامی که مهدی ومنصور به مکّه رسیدند،لشگریان سفیانی دربیداء فرود می آیند ودر زمین فرو می روند.سپس مهدی (ع) خارج می شود تا اینکه از مدینه عبور کند.

      حتی در این مواقع بسیار دشوار که تمام جناح ها نیز مشخص شده اند باز هم معجزه ای از جانب ایزد دانا راهنمای ما می شود ،که چشمان خواب آلود جهان را بار دیگر متوجه مهدی (عج) و هدف بر حق او می کند واتمام حجتی دیگر برای بی جرأتان خواهد بود که دیگر دلیلی برای ترس خود پیدا نکنند.

    مرحله ی پنجم از قیام ،همانا نتیجه ی نهایی و فرجام کار خواهد بود.سفیانی ملعون بدون در نظر گرفتن خداوند منان به سوی امام مظلوم مان حمله ورمی شود؛اما امام زمان (عج) ویمانی موعود وحتی یاران دیگر ازتمام جان مایه گذاشته وعاشقانه در راه ولایت وامامت وخدای خود،سفیانی را با خاک یکسان می کنند.

     درهیچ جایی بیان نشده است که یمانی شکستی داشته باشد ودر برابر سفیانی مغلوب شده باشد؛ این در حالی است که خداوند در قرآن مجید وعده پیروزی قوم حق را می دهد واین قوم ،جز قوم اهل بیت (ع) وفرزندان آنان نخواهد بود.

  امام جعفر صادق (ع) در این مورد می فرمایند که:

  «سفیانی باهر کسی که با اودرگیر شود،چیره می شود مگر یمانی…سپس یمانی را هدف قرار می دهد.پس یمانی برای دفع شرّ او به پا می خیزد وسفیانی درجنگ های فراوان ودرگیری های سخت شکست می خورد ویمانی او را دنبال می کند.»

     در مورد پایان قیام یمانی و  شکست آن ویا این که ایشان پس از رشادت های بسیار  حضرت قائم (عج) را می تواند زیارت کند یا خیر؛ حدیث ویا روایتی در دست نیست ویا اگر وجود دارد اعتبار کافی ندارد،پس درمورد اتمام این جنبش نظری نمی توان  داد ونمی توان گفت که پس از پیروزی قائم(عج) چه جایگاهی خواهد داشت.

 

5.«کشته شدن نفس ذکیه»

 

     نشانه ی دیگر از نشانه های ظهورکه قبل از ظهورقائم(عج)واقع می شود کشته شدن نفس ذکیه است.این اتقاق بسیار مهیب در منابع گوناگون استنباد های مختلفی پذیرفته است ؛مثلاً در یکی از منابع زمان وقوع این اتفاق را قبل از زمان ظهور قائم(عج) معرفی کرده است و در دیگر منبعی آن را پس از قیام قائم (عج) معرفی کرده است.

      اختلاف دیگری که در این مورد دیده شده است در مورد قاتل آن وحتی مکان قتل ایشان است.بعضی قاتل آن را خود مردم می دانند ،وبعضی دیگر طایفه ی بنی فلان (بنی عباس)می دانند.در مورد مکان به قتل رسیدن نیز، گروهی آن را پشت کوفه و گروه دیگر که اتفاقاً تواتر آن بیشتر بوده است در بین رکن ومقام دانسته اند.

    اختلاف دیگری که در مورد جزئیات آن وجود دارد در مورد نسب اوست ،که بعضی آن را حسنی ودیگران نیز او را حسینی خوانده اند. البته در این مورد که ایشان سیّد واز اولاد پیغمبر(ص) باشند شکی نیست وتمام اشخاص آن را قبول دارند.

     در روایات نفس ذکیه را با عنوان “غلام” نیز آورده اند؛واین ممکن است که ایشان در جوانی به شهادت برسند.

  امام باقر (ع) درمورد این بحث می فرمایند:

  «نفس ذکیه از تبار امام حسین(ع)است ونامش محمد ونام پدرش حسن است از کشته شدن او آسمانیان وزمینیان به خشم می آیند اودر میان رکن ومقام روز25 ذی حجه الحرام کشته می شود ودقیقاً 15روز پس از قتل نفس ذکیه قیام قائم انجام می شود.»

  ونیز در جای دیگری نیز ایشان می فرمایند:

  «نوجوانی گرانقدر از خاندان پیامبر(ص)میان رکن ومقام کشته می شود ،که نامش “محمد"است ونام پدرش “حسن” او نفس ذکیه است.»[21]

امام صادق (علیه السلام ) در مورد حتمی بودن این اتفاق همان طور که در مباحث گذشته هم ذکر شد حدیثی را بیان می کنند ومی فرمایند:

«کشته شدن نفس ذکیه از علائم حتمی است.»

الف.«زمان ومکان کشته شدن نفس ذکیه»

 

  امیر مومنان علی (ع) می فرمایند:

  «خون حرام ،در روز حرام،در سرزمین حرام ، به صورت ناگهانی ریخته می شود،یعنی انسانی بی گناه درماه حرام ذی حجه در مسجد الحرام ترور می شود.»[22]

    شیخ مفید از امام صادق (ع)می فرماید:«لیس بین قیام القائم علیه السلام وقتل النفس الزکیه اکثر من خمس عشرة لیلة». «بین قیام قائم علیه السلام وکشته شدن نفس زکیه بیشتر ازپانزده شب فاصله نیست.»[23]

  در روایتی از امام صادق(علیه السلام)آمده است:

  «فیظهرعند ذلک طاحب امر»؛بعد از کشته شدن نفس ذکیه صاحب امر ظهور می کند.»[24]

  شیخ مفید می فرماید:«مماجاءت به الآثارالعلامات لزمان قیام قائم،قال:وقتل نفس زکیه بظهر الکوفه فی سبعین من الصالحین..»؛ «روایتیدرمورد علامات زمان قیام قائم مهدی (علیه السلام)وحوادث ونشانه هایی که قبل از قیام آن حضرت است وارد شده…آن گاه از آن جمله کشته شدن نفس ذکیه در پشت شهر کوفه با هفتاد نفر از صالحین را برمی شمارد…».[25]

  مرحوم مجلسی با سندی از امام باقر(ع) نقل می کنند ومی فرمایند:

    «یقول القائم علیه السلام لآصحابه:یاقوم! انّ اهل مکة لا یریدوننی،ولکنّی مرسل الیهم لأحتجّ علیهم بما ینبقی لمثی ان یحتجّ علیهم فیدعو رجلاً من اصحابه فیقول له: امضِ ال اهل مکه فقل : یا اهل مکه !انا اهل بیت الرحمة ومعدن الرسالة والخلافة ونحن ذریة محمّد وسلالة النبیین، وانا قد ظلمنا و اضطهدنا وقهرنا وابتز منّا حقّنا منض نبیا الی یومنا هذا ،فنحن نستنصرکم فانصرونا. فاذاتکلم هذا الفتی بهذا الکلام أتو الیه فذبحوه بین الرکن والمقام وهی النفس الزکیه.»؛

  «قائم به صحاب خود می فرماید:ای قوم!اهل مکّه مرا نمی خواهند.ولی من کسی رامی فرستم که با آنان احتجاج کنند که مانند من بر آنان احتجاج می نمایند.آنگاه شخصی از اصحابش را می طلبد وبه او می فرماید: به سوی اهل مکّه برو و به آنها بگو: ای اهل مکّه! من فرستاده فلان(مهدی )به سوی شماییم.اومی گویند:ما اهل بیت رحمت ومعدن رسالت وخلافتیم.وما ذریّه ی محمد (ص)وخلاصه انبیاییم.وما کسانی هستیم که مورد ظلم وتعدی وقهر وغلبه واقع شده ایم. کسانی که حقشان از هنگام وفات رسول خدا(ص) تا کنون گرفته شده است.ما از شما طلب یاری داریم واز شما می خواهیم که ما را یاری نمایید. آن شخص بعد از آن که برای اهل مکه این سخنان را بیان می دارد،اورا دستگیر کرده وبین رکن ومقام سر از بدن جدامی کنند.اوست نفس ذکیه.»[26]

  وجوانی از آل محمد(ص)که نامش محمد بن حسن -یا نفس ذکیه-است ،بین رکن ومقام کشته شود.[27]

    این اتفاقات به نوبه ی خود یک امتحان الهی بوده برای دریافت کارنامه قبولی باید از مال خود ودر درجه بالاتر ازجان خود گذشت .

 

[1]. نشانه های ظهور ،سادات مدنی،سید علی اصغر،ج1،ص98

[2] همان،ص100.

[3] همان،ص106 .

[4] نشانه های ظهور او،خادمی شیرازی محمد،ج1،ص125 .

[5]. همان،ص126

[6] همان، ص111.

[7] همان ، ص128.

[8] نشانه های ظهور، سادات مدنی  سید علی اصغر،ج1،ص50-53.

[9] نشانه های یار وچکامه انتظار، علیزاده مهدی ، ج1، ص50.

[10] عصر ظهور،مترجم:کورانی علی، جلالی  عباس،ج1، ص126

[11] نشانه های ظهور او،خادمی شیرازی محمد ،ج1،ص209 .

[12] همان،ص213 .

[13] نشانه های ظهور، سادات مدنی سیّد علی اصغر ،ج1، ص55 .

[14] عصر ظهور، مترجم:کورانی علی،جلالی  عباس، ج1، ص110 .

[15] نشانه های ظهور او ،خادمی شیرازی محمد،ج1، ص174 .

[16] عصر ظهور ،کورانی علی ،ج1، ص110 .

[17] نشانه های ظهور او ،خادمی شیرازی محمد ،ج1 ،ص210 .

[18] همان،ص118 .

[19] نساء(92)،47 .

[20] عصر ظهور،کورانی علی،ج1،ص320 .

[21] امام مهدی(عج) از ولادت تا ظهور، ترجمه:کرمی  علی، قزوینی سید محمد کاظم،ج1،ص561 .

[22] به دنبال گل نرگس، پیرجلیلی ناصر،ج1،ص81 .

[23] علائم ظهور،رضوانی علی اصغر،ج1،ص58 .

[24] همان،ص61 .

[25] همان .

[26] همان،ص59 .

[27] کمال الدین وتمام النعمه ،شیخ الصدوق،ج1،ص331،ح16 .

مهدی نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان